چکیده:
در شرکت های دارای کنترل داخلی باکیفیت، به دلیل نظارت موثر اعمال شده بر رفتار مدیران، توانایی مدیران در پنهان ساختن اخبار بد شرکت محدود شده که این به نوبه خود باعث انتشار یکباره اخبار بد به بازار شده و در نتیجه، حق الزحمه حسابرسان افزایش می یابد. لذا بر پایه این استدلال، پژوهش حاضر به بررسی ارتباط بین ریسک کنترل داخلی و هزینه های حسابرسی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته است. بدین منظور نمونه ای شامل تعداد 121 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی بین سال های 1391 الی 1397 با استفاده از مدل های رگرسیونی چندگانه به روش داده های تابلویی مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های فرضیه اول پژوهش نشان می دهد که بین ریسک کنترل داخلی و هزینه های حسابرسی رابطه مستقیم معنی دار وجود دارد. همچنین نتایج آزمون فرضیه دوم تحقیق بیانگر آن است که مالکیت سهامداران مدیریتی سبب کاهش رابطه بین ریسک کنترل داخلی و هزینه های حسابرسی می گردد.
خلاصه ماشینی:
به طور مثال ؛ استاندارد حسابرسي ٥٠٠ ، پيرامون " شواهد حسابرسي" (بيان ميکند که زماني اعتبار شواهد حسابرسي ارائه شده در شرکت افزايش مييابد که سيستم کنترل داخلي مستقرشده توسط شرکت ، مؤثر واقع شود (کميته ي تدوين استانداردهاي حسابرسي، ١٣٩٤)؛ بنابراين ، ممکن است حسابرس ، روشهاي حسابرسي را به جاي پايان دوره در طي دوره انجام دهد که اين امر موجب کاهش زمان الزم براي انجام فرايند حسابرسي در پايان دوره ميشود و از طرفي ميتواند با توجه به افزايش حجم کار حسابرس ، حق الزحمه او را نيز افزايش دهد.
لذا سوال اصلي که مطرح است اين مي باشد که آيا بين ضعف هاي با اهميت کنترل داخلي و هزينه هاي حسابرسي رابطه معني دار وجود دارد؟ و همچنين آيا مالکيت مديريتي بر اين رابطه تاثيرگذار است ؟ مباني نظري و پيشينه پژوهش کنترل هاي داخلي فرايندي است که به وسيله مديريت و ساير کارکنان طراحي و اجرا مي شود تا از دستيابي به اهداف واحد مورد رسيدگي در زمينه قابليت اعتماد گزارشگري مالي، اثربخشي و کارايي عمليات و رعايت قوانين و مقررات مربوطه ، اطميناني معقول بدست آيد .
به طور مثال ؛ استاندارد حسابرسي ٥٠٠ ، پيرامون " شواهد حسابرسي" (بيان ميکند که زماني اعتبار شواهد حسابرسي ارائه شده در شرکت افزايش مييابد که سيستم کنترل داخلي مستقرشده توسط شرکت ، مؤثر واقع شود (کميته ي تدوين استانداردهاي حسابرسي، ١٣٩٤)؛ بنابراين ، ممکن است حسابرس ، روشهاي حسابرسي را به جاي پايان دوره در طي دوره انجام دهد که اين امر موجب کاهش زمان الزم براي انجام فرايند حسابرسي در پايان دوره ميشود و ازطرفي ميتواند با توجه به افزايش حجم کار حسابرس ، حق الزحمه او را نيز افزايش دهد.