چکیده:
سیاست خارجی یکی از محوریترین بخش های مطالعه علوم سیاسی و روابط بین الملل است و بررسی آن تصویر درستی از سیاست بین الملل را در یک زمان معین نشان میدهد. با توجه به اینکه دهه ١٣٢٠ در تاریخ ایران از حساسیت و ویژگی خاصی برخوردار بود و هر رویداد تاریخی در آن واقعه ای منحصر به فرد بود که سیاستگذاران آن با توجه به شرایط و اوضاع خاص آن دوره ، تصمیم به اقدام یا ترک اقدامی میگرفتند. لذا هدف مقاله حاضر مطالعه تطبیقی سیاست خارجی قوام و دکتر مصدق در رابطه با قدرتهای بزرگ است . گردآوری داده های پژوهش عمدتا بر مبنای روش کتابخانه ای و کتب تاریخی بوده و تحلیل اطلاعات به صورت مقایسه ای انجام شد. از نظر زمانی نیز دهه بیست که در باب تحولات تاریخی ایران ، سالهای ١٣٣٢-١٣٢٠ را شامل می شود. مطالعه انجام شده بیانگر این است که اتخاذ اصول و راهبردهای متفاوت ، موجب تفاوت در سیاست خارجی قوام و مصدق بوده است . دکترین سیاست خارجی قوام السلطنه به عنوان سیاستمدار عملگرا بر پایه موازنه مثبت استوار بود. درست نقطه مقابل آن ، سیاست خارجی دکتر مصدق بود که علاوه بر بعد موازنه منفی واجد بعد بسیار مهم دیگری هم بود که در آن ایام تحت عنوان بی طرفی مثبت و بعدها جنبش عدم تعهد معروف شد
خلاصه ماشینی:
٦) فضل الله منوچهري در کتاب ايران ، جدال نفت و نقش قوام السلطنه (١٣٨٢) به بررسي برهه اي از تاريخ معاصر ايران ميپردازد و اين موضوعات را به تصوير کشيده شده است : اوضاع ايران پس از جنگ جهاني دوم ، توافقات دولتهاي امريکا و انگليس برسر منافع و عوايد ناشي از نفت ايران پس ازجنگ ، تخليه ايران از نيروهاي متفقين ، خودداري شوروي از تخليه ايران ، غائله آذربايجان و تکاپوهاي حزب دموکرات آذربايجان ، نقش شوروي در اين رويدادها و درخواستهاي اين کشور براي کسب 681 منافع از نفت ايران ، انتخاب قوام السلطنه به نخست وزيري، تلاش هاي او براي حل اوضاع بحراني کشور، مسافرت قوام به مسکو، رفع غائله آذربايجان و حوادث کوچک و بزرگ اين دوران .
موازنه مثبت قوام السلطنه که از دولتمردان دوره قاجار و نخست وزير در دوره هاي مختلف ، از جمله پس از برکناري سيدضياءالدين طباطبايي بود و در دوره رضاشاه مدتي ايران را ترک کرد و پس از شهريور ١٣٢٠ مجددا وارد سياست شد و چند بار نخست وزيري رسيد (آذرنگ ،١٣٨٠: ١١٤)؛ به عنوان فارغ التحصيل مکتب سنتي سياست خارجي بر آموزه "موازنه مثبت " تاکيد داشت .
دولت شوروي با وجود اينکه ميتوانست با توجه به شرايط و اوضاع با طرفداري از جنبش و حکومت ملي نقش فعالتري بازي کند و با حمايت هاي سياسي و اقتصادي خود نيروهاي ضد امريکايي را کمک کند، اما به دليل ملاحظات بين المللي و نيز ارزيابي نادرست از ماهيت حکومت دکتر مصدق که به ميزان زيادي از ارزيابي غلط حزب توده ناشي ميشد تا زمان مرگ استالين سياست صبر و انتظار را دنبال کرد.