چکیده:
شناخت اراده از جهات مختلف مهم و بلکه ضروری است؛ از جمله اینکه ارادهشناسی بخشی از انسانشناسی است و میتواند در جهت تحول علوم انسانی موجود و تولید علوم انسانی اسلامی موثر باشد. در این مقاله، دیدگاههای صدرالمتالهین و علامه مصباح یزدی به همراه برخی مبانی تبیین و مقایسه شدهاند. یافتههای پژوهش نشان میدهد، این دو دیدگاه با اینکه شباهت بسیاری به یکدیگر دارند، با پیامدهای مختلفی در علوم انسانی همراه هستند. صدرالمتالهین اراده را از صفات وجود بماهو وجود میداند و برای آن مفهومی مشکک به تشکیک عامی و حقیقتی مشکک به تشکیک خاص قائل است. بر این اساس، وی برای همۀ موجودات مجرد و مادی، اراده قائل است، همۀ ارادهها را به لحاظ حقیقت واحد و از نظر مرتبه و تعین متعدد میشمارد و ارادۀ هر موجود متعینی را جلوه و نشانهای از ارادۀ حقسبحانه به لحاظ مرتبۀ آن موجود تلقی میکند، اما علامه مصباح اراده را در همۀ موجودات ساری ندانسته و آن را از صفات وجودهای مجرد میداند. از سوی دیگر، ایشان حتی وحدت مفهوم اراده در موجودات مجرد را هم نمیپذیرد و برای اراده سه مفهوم عام، خاص و اخص مطرح میکند که تنها یکی از آنها میان خداوند و مخلوقات مشترک است. همچنین وی متناسب با دیدگاه خود در زمینۀ تشکیک طولی و عرضی، نوعی ارتباط تشکیکی میان ارادۀ خداوند و ارادههای مخلوقات و نوعی تباین بین ارادههای مخلوقات همعرض معتقد است.
Knowing will is important and even necessary in many ways; Among other things, knowing will is a part of anthropology and can be effective in the direction of the transformation of existing humanities and the production of Islamic humanities. In this article, the views of Sadr al-Muta’allihin and Allameh Misbah Yazdi are explained and compared along with some basics. The findings of this research show that these two views, although they are very similar to each other, are associated with different consequences in humanities.
Sadr al-Muta’allihin considers will to be one of the attributes of existence, and attributes to it a concept that has "common graduation" and a reality that has "special graduated". Based on this, he attributes a will to all immaterial and material beings, considers all wills as one in terms of reality and multiple in terms of level and determination. he considers the will of each determined being as a manifestation and sign of the will of the God in terms of the level of that being. But Allameh Misbah Yazdi did not consider will in all beings and considered it as one of the attributes of immaterial beings. On the other hand, he does not even accept the unity of the concept of will in immaterial beings and proposes three general, special and more special concepts for will, only one of which is shared between God and creatures. Also, according to his perspective about graduated level of concepts and existence, he believes a kind of graduated relationship between God's will and the will of creatures and a kind of separated relationship between the wills of creatures that are in the same level.
خلاصه ماشینی:
مقدمه وجود اراده و مفهوم آن کموبیش روشن است؛ چراکه همۀ انسانها آن را به نحو وجدانی درون خود مییابند، اما تشخیص آنچه در حقیقت اراده دخالت دارد و آنچه جزء مبادی و لوازم آن است، بسیار دشوار و اختلافی است؛ به همین دلیل اندیشمندان مسلمان- براساس آنچه در فرهنگنامهها و کتب فلسفی و کلامی آمده است- اراده را به صورتهای مختلفی تعریف و تفسیر کردهاند (از جمله نک: جهامی، 1998 م، صص 37-35؛ دایه، 1410 ق، ص 76؛ اعسم، 1989 م، ص 193؛ بنیاد پژوهشهای اسلامی، گروه کلام، 1414 ق، صص 14-13؛ صلیبا، 1414 ق، ج 1، صص 62-57؛ دغیم، 2001 م، صص 36-33؛ التهانوی، 1996 م، ج 1، صص 134-132)؛ برای مثال کندی اراده را قوهای معرفی کرده است که بهوسیلۀ آن یک شیء از میان سایر اشیاء قصد میشود (کندی، بیتا، ص 117).
3. ثمرۀ تفکیک میان مفهوم و معنا و مصداق در بحث اراده تفکیک مفهوم و معنا و مصداق نقش بسیار برجستهای در مباحث مختلف فلسفه دارد؛ برای مثال در بحث خداشناسی، که به بحث ما در زمینۀ اراده نیز مربوط میشود، برخی برای اینکه تکثر را از ذات خداوند دور کنند، منکر صفات ذاتی برای خداوند شدند و برخی دیگر، صفات ذاتی خداوند را زائد بر ذات دانستند و به نظریۀ معروف به «قدمای ثمانیه» روی آوردند، اما علامه مصباح (ره) در این مسئله، دیدگاه وحدت خارجی مصداق و تکثر مفهومی را مطرح کرد که براساس آن، ذهن ما مفاهیم وجود و علم و قدرت و اراده و امثال اینها را به خداوند نسبت میدهد، ولی این مفاهیم تنها حاکی از نوع نگاه ذهن ما به ذات بسیط خداوند هستند و هیچگونه حکایت و دلالتی بر تعدد و کثرت حیثیات و صفات خارجی در ذات خداوند ندارند؛ به عبارت دیگر عقل ما میگوید خداوند عالم و قادر و مرید است، اما همین عقل میگوید در خارج بین علم و قدرت و اراده و ذات خداوند هیچنحو تفاوت و تکثری نیست (همان، ج 1، ص 364 و ج 2، ص 461).