چکیده:
سالهای بسیاری از رواج اصطلاح نظم پساآمریکایی میگذرد، نظمی که اغلب محققان محور آن را چین تصور میکنند. در این میان، ظهور همهگیری کرونا و تبدیل آن به یک بحران جهانی و مهمتر عدم رهبری و نیز شکست آمریکا در این پاندمی، باعث شد تا برخی آن را عامل غروب خورشید هژمونی ایالات متحده بنامند. این پژوهش با پرسش از ماهیت نظام بینالملل پساکرونا در بُعد هژمون و ضد هژمون [آمریکا و چین]، تلاش دارد تا از منظر سناریونویسی و تکنیک دلفی به این سوال پاسخ دهد که آیا کرونا منجر به سقوط هژمونی واشنگتن و جایگزینی پکن به جای آن میشود یا خیر؟. نتایج بررسی نشان داد به دلایل متعددی که نتیجهی آنها باقی ماندن شکاف پیشتازی آمریکا نسبت به چین خواهد بود سقوط هژمونی آمریکا در جهان پساکرونا سادهلوحانه مینماید. اما چین با الگوسازی از چهرهی خود به عنوان ناجی جهان در دوران کرونا به دلیل موفقیت در مهار آن و نیز ایجاد خط دوستیهای جهانی از طریق دیپلماسی ماسک، وارد مرحلهی مشروعیتزدایی از نظم ِ به رهبری آمریکا شد. حالا باید دید آیا رهبران پکن با درنظر گرفتن این افزایش نفوذ خود، تمایل و ارادهای برای به پایان رساندن این مرحله و ورود به مرحله نهایی چرخهی قدرت خواهند داشت یا خیر؟، امری که درحال حاضر اگر نگوئیم غیرممکن، اما قطعاً بسیار سخت و پرتنش خواهد بود.
America in the Post-Corona Order; continued contrast of hegemony survival and Delegitimation ChinaAbstractMany years have passed since the popularization of the term post-American order, an order that most researchers think is centered on China. In the meantime, the emergence of the Corona epidemic and its transformation into a global crisis, and more importantly, the lack of leadership, as well as the failure of the United States in this pandemic, caused some to call it the cause of the decline of the hegemony of the United States. this study focused on the Post-Corona international system of in the dimension of hegemony and anti-hegemony [America and China], is trying to answer the question based on scenario writing and Delphi technique; Will Corona lead to the fall of Washington's hegemony and replace it with Beijing or not? Studies show that the fall of American hegemony is naive for several reasons. Because America's lead over China will remain. But China with modeling its image as a savior. In the Corona era, due to the success in curbing it and also creating a line of global friendships with most countries by taking advantage of Mask's diplomacy, it has entered the stage of delegitimization of the US-led order. Now it has to be seen if the leaders of Beijing, considering this increase in their influence, will have the desire and will to finish this stage and enter the final stage of the power cycle or not? Something that is currently, if not impossible, but it will definitely be complicated and challenging.
خلاصه ماشینی:
لذا هدف اين مقاله آن است که نشان دهد هژموني آمريکا در نظام جهاني پساکرونا در مقابل چالش گري چين به عنوان بزرگ ترين تهديد اين هژموني، مبتني بر چه نوع سناريوي خواهد بود.
براي رسيدن به اين هدف ، ضمن ارائه چارچوب نظري چرخه ي قدرت براي فهم سيکل رهبري ساختار و بررسي رابطه ي چين و آمريکا در عصر پساکرونا، عناصر مؤثر بر سناريوپردازي به عنوان پيشران ها، سد کننده ها و شگفتي سازها مشخص و در مرحله بعد با استفاده از روش دلفي بر مبناي يک پرسشنامه ي برآمده از عناصر مطرح شده ، سناريو تدوين و توضيح داده خواهد شد.
به اين ترتيب ، روند تبديل چين به يک قدرت بزرگ به موازات تفاوت هاي ايدئولوژيک و نيز دارا بودن عناصر قدرت ملي باعث تصور پکن به عنوان دشمني براي هژموني ايالات متحده از سوي رهبران اين کشور شده است .
در توضيح بايد گفت که اگرچه خلاء رهبري آمريکا در مديريت جهاني کرونا و تلاش پکن براي افزايش نفوذ و بهبود چهره خود در طول همه گيري، چين را از يک کشور راضي به يک قدرت مشتاق تبديل کرد تا موقعيت ايالات متحده را حداقل در سطح منطقه اي به چالش بکشد، اما فقدان اثربخشي ديپلماسي پزشکي چين و نيز بازگشت دولت بايدن به رويکرد اوباما براي مهار ظهور چين نشان ميدهد که هرگونه انتقال قدرت به دليل همه گيري کوويد-١٩ يک پديده کوتاه مدت است و درنتيجه بر فرضيه جايگزيني چين بجاي آمريکا به عنوان هژمون جديد تأثيري نخواهد داشت .