چکیده:
بحث از امکان و ضرورت اسلامی سازی علم یکی از مباحث پرچالش می باشد. سوال اساسی این است که آیا امکان
اسلامی سازی علم وجود دارد ؟ به عنوان فرضیه می توان گفت که این امکان وجود دارد. هدف از این تحقیق،
بررسی نظرات مهم در باره اسلامی سازی علوم تجربی است. روش تحقیق درجمع آوری اطلاعات، روش اسنادی
و مدارکی (کتابخانه ای) است و در تحلیل داده ها از روش عقلی تحلیلی، بهره گرفته شده است. در باره امکان
اسلامی سازی علوم تجربی سه نظریه وجود دارد، 1 تبایّن: قلمرو دین ارزش هاست اما قلمرو علم هستها و
نیستها است پس قلمرو علم و دین از هم جدا هستند و هیچ اصطکاکی بین آنها نیست. 2 تعارض: )علم مخالف
دین است و دین مخالف علم است.( 3 هم پوشی کامل دین نسبت به علم : )علم و دین هیچ گونه مخالفت و
تعاندی با هم دیگر ندارند، بلکه معاضد و هماهنگ با همدیگرند(. نتیجه: در میان نظریه های ذکر شده، نظریه
سوم دارای پشتوانه قوی استدلالی است. عالمان زیادی بر این عقیده اند از جمله: استاد جوادی آملی می فرمایند:
علم بما هو علم (مقام ثبوت)، علم صحیح و کاشف از واقع و مطابق با واقع است. ایشان علم صحیح را
همان علم اسلامی می دانند. استاد مصباح یزدی علوم را به دو دسته، علوم توصیفی و توصیه ای«دستوری، کاربردی»تقسیم می کنندو معتقدند علوم توصیفی صرفا به توصیف واقعیات می پردازند، به همین خاطر به دینی و غیر دینی تقسیم نمی شوند. علوم دستوری، علومی هستند که با عمل انسان سرو کار دارند، به همین خاطر قابل
تقسیم به دینی و غیر دینی هستند. ضیاء الدین سردار در عرصه اسلامی سازی علوم، ایده اسلامی سازی علم تجربی را ممکن می داند.
خلاصه ماشینی:
از نظر استاد جوادی آملی، نه تنها امکان اسلامی سازی وجود دارد بلکه همه علوم را به یک بیان دینی و اسلامی می دانند، می فرمایند: علم بما هو علم (مقام ثبوت)، علـم صـحيح و كاشـف از واقـع و مطابق با واقع اسـت.
در رابطه با امکان اسلامی سازی علوم استاد مصباح یزدی معتقدند که: «برنامه آموزشی و پژوهشی حوزه و دانشگاه اسلامی می بایست بر این اساس استوار باشد که طلبه و دانشجو در طول تحصیل خود از چنان قوت علمی و قدرت استدلالی برخوردار شوند که بتوانند عقاید اسلامی را اثبات و از آن ها دفاع نمایند، و توانایی پیدا کند که نظریات مخالف اسلام را پاسخ منطقی دهند.
بنابراین اسلامی کردن فرهنگ در حوزۀ دانشگاه ها به این است که شیوه کار در دانشگاه و روند فعالیت تحقیقی و علمی در مراکز تحقیقی به گونه ای باشد که تحصیل کردۀ دانشگاه ما توان اثبات حقایق اسلامی و ابطال نظریات مخالف با اسلام را داشته باشد، نه این که چنان پرورش یابد که از آغاز، فکر او با فرهنگ غیر اسلامی عجین گردد و آنها را به مثابه حقایقی مسلّم بپذیرد و در نتیجه ، نتواند از عقاید و ارزش ها ی خود دفاع کند.
بر اساس این مقدمه می توان علم دینی را به این گونه تعریف کرد (علمی است که مبانی عقیدتی و ارزشی دین را در سطوح مختلف خود مد نظر قرار می دهد و با آن ارزش ها مطابقت دارد، یا دست کم با آنها تنافی ندارد).