چکیده:
فرزندآوری بهعنوان یکی از مؤلفههای تغییرات جمعیتی، از جمله موضوعاتی است که در حوزه مسائل اجتماعی، توجه زیادی را به خود جلب کرده است. به دلیل اهمیت تحولات جمعیتی ایران در دهههای گذشته پژوهش حاضر به دنبال شناسایی عوامل مؤثر بر نگرش فرزندآوری در بین کارکنان آموزش و پرورش شهر اندیمشک میباشد. روش پژوهش پیمایشی بوده و برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان آموزش و پرورش شهر اندیمشک است که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 362 نفر به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای و تصادفی ساده انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار 18 SPSS انجام گرفت. نتایج نشان داد بین متغیر میزان تحصیلات و نگرش به فرزندآوری همبستگی منفی، اما بین متغیرهای تمایل به رفاه مادی و توجه به سلامت مادر با نگرش به فرزندآوری همبستگی مثبتی مشاهده شد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای مستقل 9/16 درصد از تغییرات نگرش به فرزندآوری را تبیین نموده و بیشترین تأثیر را به ترتیب متغیرهای تمایل به رفاه مادی و میزان تحصیلات داشتهاند.
Childbearing as one of the components of demographic change is one of the topics that have attracted a lot of attention in the field of social issues. Due to the importance of demographic developments in Iran in the past decades, the current research aims to identify the factors affecting the attitude toward childbearing among the employees of Andimeshk Department of Education. As a survey research, it used a researcher-made questionnaire for data collection. The statistical population included all employees of Andimeshk Department of Education, out of which a total of 362 individuals was selected using the Cochran formula by adopting and simple random sampling. The data analysis was done using SPSS 18. The results showed a negative correlation between the level of education and the attitude toward childbearing but a positive correlation between the variables of the inclination toward material welfare and attention to maternal health with childbearing. The results of the regression analysis also indicated that independent variables account for 16.9% of changes in the attitude toward childbearing and have the biggest effect on the variables of the inclination toward material welfare and the level of education.
خلاصه ماشینی:
فرآيند صنعتيشدن که کارکردهاي اقتصادي خانواده سنتي را دگرگون ساخت ، تأثير عمدهاي بر کاهش ميزان توليد مثل ايفا کرده است ؛ اما عوامل ديگري مانند بالا بودن هزينه هاي تشکيل و اداره خانواده که به افزايش سن ازدواج و تأخير زمان باروري انجاميده است ، گسترش وسايل پيشگيري از بارداري، بيثباتي خانوادهها، ايدئولوژيهاي جديد راجع به خانوادهها، حيات زنان و تلاش زنان براي دستيابي به اشتغال و آزادي بيشتر نيز در وقوع اين امر دخيل بودهاند (٢٠٠٩:٧٨ ,Bostan& et al).
امروزه نيز در ايران، اين مسأله مدتي است که موضوع بحث و اختلاف نظر سياست گذاران است و کنفرانس ها و جلسات مختلفي در اين زمينه برگزار ميشود؛ در اين راستا با توجه به تغييرات و نگرانيها درباره ي آينده ي باروري در سه دهه ي گذشته و به علت باروري زير سطح جانشيني در کشور اين پژوهش قصد دارد با رويکردي جامعه شناختي به بررسي عوامل مؤثر بر نگرش به فرزندآوري در بين کارکنان آموزش و پرورش شهر انديمشک به عنوان بخشي از فرهيختگان جامعه بپردازد.
به باور Caldwell مدرنيزه شدن زندگي اجتماعي و فرهنگي، يا به عبارت ديگر اتخاذ ذهنيات غربي، به معکوس شدن جريان ثروت بين نسل ها ميانجامد که طي آن والدين ، کمک دهنده ي صرف به فرزندان ميشوند و اين تحول، محدود شدن ميزان باروري را در پي دارد (٢٠١٣:١٥ ,Ahrari &Mahmoudi ).
علاوه بر اين نتايج نشان ميدهد که بين ميزان تحصيلات و نگرش به فرزندآوري رابطه وجود دارد.
“Value ofChildren and Family Development in Cities and Villagesˮ, Shirzaz: Shiraz University, Department of Sociology and Social Planning.