چکیده:
عزتمندی جامعه اسلامی یکی از شاخصههای جامعه اسلامی و گام دوم انقلاب است که این اصل بر اساس «قاعده نفی سبیل» که ازجمله قواعد فقه است و در روابط حقوقی مسلمانان با غیرمسلمانان نقش تعیینکنندهای دارد و بهعنوان شاخصی مطمئن برای تعدیل و تنظیم روابط یادشده به کار میرود. در جهان امروز کشورهای استعمارگر به دنبال نفوذ و سلطه هرچه بیشتر بر ممالک اسلامی هستند، قاعده نفی سبیل، سنگری مهم در برابر هجمهها محسوب میشود؛ اما مهمترین ادله این قاعده مستندات قرآنی و روایی است و برای حجیت این قاعده به آیات متعددی از قرآن میتوان استناد کرد؛ اما مهمترین آنها آیه 141 سوره نساء است که در ادبیات فقه، به «قاعده نفی سبیل» مشهور است با دقت در نظرات مفسرین شاهد اختلافات زیادی هستیم برخی گفتند مراد آیه شریفه، نفی سبیل و سلطه کافران است بر مؤمنان در آخرت نه در دنیا؛ برخی دیگر «سبیل» را در آیه شریفه به معنای حجت دانستهاند؛ برخی دیگر گفتهاند کفار ازاینجهت که کافر هستند سلطهای بر مؤمنان ازاینجهت که مؤمن هستند نداند؛ برخی هم مانند علامه طباطبایی سبیل را اعم از دنیا و آخرت گرفته است و آورده است، مؤمنان مادامیکه ملتزم به ایمان باشند، بر کافران در دنیا غالب هستند. این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی و انتقادی به اهم مباحث اختلافی بین آنها پرداخته است. حاصل پژوهش نشان میدهد این قاعده هم آخرت وهم دنیا را شامل میشود و منظور از جعل برای دنیا جعل تشریعی بر ای آخرت اراده تکوینی است؛ چراکه در آخرت جعل حکم معنا ندارد و برای دنیا تا زمان مسبوق به شرایط توحید مداری و وحدت مداری.
The dignity of the Islamic society is one of the characteristics of the Islamic society and the second step of the revolution that this principle is on the base of “the rule of denying domination” as the one of jurisprudential rules and has decisive role in the relationship of Muslims with non-Muslims and it is used as the convincing indicator for regulate and manage the mentioned relationships. In nowadays world, the colonial powers seek more and more influence and domination over the Islamic countries. The rule of denying the domination is an important bulwark against attacks. But the most important evidence of this rule is the Quranic and narrative documents, and for the authority of this rule, several verses of the Quran can be cited; but the most important of them is verse 141 of Surah An-Nisa’, which is known in jurisprudential literature as the “rule of denying the domination”. We observe a lot of disputes in the opinions of the commentators. Some think that it relates to another world and hereafter not this world. Others have considered “domination” in the verse to mean proof; Others have said that the infidels as being infidels do not have dominion over the believers as being believers; Some, like Allamah Tabatabai, have taken domination both in this world and the hereafter, and the believers dominate the disbelievers in this world as long as they are committed to faith. This article deals with the most important issues between them through descriptive-analytical and critical methods. The result of research indicates that this rule includes both the Hereafter and this world, and the meaning of legislate for the world is the legal legislative while it is ontological one in he Hereafter, because it does not mean any kind of legislation in the Hereafter and in this world it works until the time before the conditions of monotheism and unity
خلاصه ماشینی:
در جهان امروز کشورهای استعمارگر به دنبال نفوذ و سلطه هرچه بیشتر بر ممالک اسلامی هستند، قاعده نفی سبیل، سنگری مهم در برابر هجمهها محسوب میشود؛ اما مهمترین ادله این قاعده مستندات قرآنی و روایی است و برای حجیت این قاعده به آیات متعددی از قرآن میتوان استناد کرد؛ اما مهمترین آنها آیه 141 سوره نساء است که در ادبیات فقه، به «قاعده نفی سبیل» مشهور است با دقت در نظرات مفسرین شاهد اختلافات زیادی هستیم برخی گفتند مراد آیه شریفه، نفی سبیل و سلطه کافران است بر مؤمنان در آخرت نه در دنیا؛ برخی دیگر «سبیل» را در آیه شریفه به معنای حجت دانستهاند؛ برخی دیگر گفتهاند کفار ازاینجهت که کافر هستند سلطهای بر مؤمنان ازاینجهت که مؤمن هستند نداند؛ برخی هم مانند علامه طباطبایی سبیل را اعم از دنیا و آخرت گرفته است و آورده است، مؤمنان مادامیکه ملتزم به ایمان باشند، بر کافران در دنیا غالب هستند.
که اگرچه در بعضی از وجوه با مفسیرین شیعه اشتراکاتی دارند اما اختلافاتی نیز دارند که اصولاًمنحصر کردن نظریات آنهادر پنج مورد اشتباه است که به آنها اشاره میکنیم مثلاً مرحوم محمد ابن احمد انصاری ارتدی، در ذیل آیه شریفه «ِ وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلا» میفرمایند: «والعلماء فیه تأویلاتً خمسٌ» (قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، 1408ه ق: 5/ 419؛ ابوحیان اندلسی، البحرالمحیط، بیتا: 3/ 376؛ حسینی شاه عبدالعظیمی، تفسیر اثنی عشری، بیتا: 2/ 615؛ عجیلی شافعی، الفتوحات الهیه، بیتا: 1/ 437).
5- نفی حجت کفار بر علیه مؤمنین در دنیا نه از نظر شرعی ونه عقلی پنجمین تفسیر که بنا بر نقل مرحوم قرطبی درباره این آیه شریفه، بیان شده است، این است که: «اینکه خداوند تعالی برای کفار برعلیه مؤمنین از اینکه غالب شوند سبیل وراهی قرار نمیدهد، یعنی چه از نظر حجت عقلی وچه شرعی راهی قرار نمیدهد که بوسیله آن مسلط وپیروز شوند» (قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، 1408ه ق: 5/ 419؛ ابوحیان اندلسی، البحرالمحیط، بیتا: 3/ 376).