چکیده:
نهاد وزارت به عنوان برترین نهاد و در رأس نظام دیوانی سلطنت و خلافت، نقش مهمی را در مناسبات سلطنت سلجوقیان عراق و دستگاه خلافت عباسی برعهده داشت. این مناسبات که نزدیک به 80 سال (511 تا 590 ق) بهطول انجامید، به لحاظ نقشآفرینی و میزان موفقیت وزرا در اقتدار بخشیدن به حاکمیت سلطنت و یا خلافت، به سه دورهی تاریخی مشخص تقسیم گردیده بود. اگرچه در این مناسبات، وزیران بهنام و کاردانی همچون ابوالقاسم درگزینی در دورهی اول و کمالالدین محمد خازن در دورهی دوم حضور داشتند، اما آن دو نتوانستند مانند عونالدین یحیی بن -هبیرهی وزیر که در دورهی سوم از مناسبات حضور داشت، موفقیت چندانی بهدست آورند. هدف نوشتار حاضر آن است تا به شیوه ی توصیفی- تحلیلی، با بررسی شرایط تاریخی و سیاسی حکومت سلجوقیان عراق و دستگاه خلافت عباسی، ضمن واکاوی نقش نهاد وزارت در ساختار حکومت آنان، به این پرسش پاسخ گوید که چرا وزرای کاردان دوره ی اول و دوم این مناسبات در ایجاد اقتدار حکومتی موفق نگردیدند. نتیجه ی پژوهش پیش رو نشان داد که اگرچه نقش وزرا در هر ساختار حکومتی با توجه به لیاقت و کاردانی آنان پررنگ یا کمرنگ بوده است، اما بدون وجود دیگر عوامل قدرت، از جمله سلطنت یا خلافت مقتدر و نیز یک تشکیلات کشوری سازمان یافته، هیچ وزیری حتی کاردان ترین آنان نیز موفق نگردیدند.
خلاصه ماشینی:
پژوهش پيش رو ميکوشد تا به شيوه ي توصيفي-تحليلي و با روش گردآوري اطلاعات به شيوه ي متداول کتابخانـه اي شامل منابع و ماخذ دست اول فارسي، عربي، کتـب تحقيقـاتي جديـد و همچنـين اسـتفاده از آخـرين دست آوردهاي مورخين در قالب مقالات ، از يک طرف ضمن بررسي شرايط تاريخي و سياسي حاکم بر حکومت سلجوقيان عراق و دستگاه خلافت عباسي و از طرف ديگر، واکاوي ميزان قدرت و اقتدار نهاد وزارت در ساختار حکومت آنان در آن دوران تاريخي سه گانه ، به اين پرسش پاسخ گويد که چرا در اين مناسبات با وجود حضور چند تن از وزراي کاردان اما برخي (ابوالقاسم درگزيني و کمـال الـدين محمـد خازن ) در ايجاد اقتدار حکومتي موفق نگرديدند؟ در پاسخ به سؤال فوق نيز فرضيه زير در نظر گرفتـه شده است و آن اينکه نهاد وزارت و به تبع آن وزراي کاردان فقـط هنگـامي کـارايي خـود را در ايـن مناسبات نشان دادند که حاصل اقدامات آنان با عوامل ديگر از جمله وجود سلطان يا خليفه اي مقتـدر و نيز يک تشکيلات حکومتي کارآمد گره خورده بود.
با وجود تحقيقات پيشين ، اما آنچـه پـرداختن بـه اين موضوع را متفاوت و قابل تأمل نموده اينکه ، اولا مقاله اي تحت اين عنوان که به طوراخص نقـش وزراي سلجوقيان عراق و خلافت عباسي را در مناسبات آنان جمع بندي کرده باشد نوشته نشده اسـت و ثانيا اينکه اگرچه درمورد اصلاحات و اقدامات يک يا دو تن از اين وزيران بتوان مطالب پراکنده اي را در ديگر مقالات پيدا کرد، ولي در مورد ديگر مباحث مقاله از جمله آن قسمت از موضوع که به بحـث راجع به وزراي خلفاي عباسي همچون ابن صدقه ، ابوالقاسم زينبي و به ويژه نقش و اقدامات يحيي بن هبيره ي وزير پرداخته است از تازگي بيشتري برخوردار است ، و ثالثا اينکه براي جواب دادن به سؤال و اثبات فرضيه مطرح شده در اين مقاله ، ناچار بايد همه ي محتواي مقاله را در يک قالـب و يـک چشـم انداز واحد قرار داد.