چکیده:
لاهیجی از عارفان بزرگ ایرانی و سلسلۀ نوربخشیه، در شرحی که بر گلشن راز شبستری نگاشته، از مکاشفات عرفانی خویش سخن گفته است. مکاشفات عرفانی به عنوان تجارب خاص عارفان در تبیین نگاه عرفانی و عوامل موثر در گزارش این تجارب و احساسهایی که عارف از سر گذارنیده است، پیوسته مورد توجه پژوهشگران فلسفۀ عرفان بوده است. از دیگر جنبههای مهم در بررسی تجارب عرفانی تأثیرات بافت و زمینۀ فرهنگی و تعالیمی است که عارف با آنها پیوسته در ارتباط بوده است. بر این اساس، نوشتار حاضر با عنایت به این پرسش که «عناصر و اجزای تجارب عرفانی لاهیجی چه چیزهایی هستند؟ و شیخ تا چه اندازهای متأثر از تعالیم پیشینی و بافت فرهنگی خود بوده است؟»، با روش توصیفی و تحلیلی به بررسی اجزا و عناصر مکاشفات شیخ پرداخته است. بر اساس سه نظریه غالب در فلسفۀ عرفان، گزارشهای لاهیجی را میتوان در تأیید نگاه بینابینی تعریف نمود. همچنین، افزون بر نظریات و مدلهایی که محققان دربارۀ تجربۀ احساسهای سه گانه(موجود یگانه، یگانگی موجودات ویگانگی با موجودات) ارائه کردهاند، احساس یگانگی با موجود یگانه نیز گزارش شده است، که میتواند حالت چهارمی در این مدل فرض گردد. شیخ در توصیف تجارب خود حالاتی را از سر گذرانده است که طی آنها پس از درک حضور خداوند و تجلیات ذاتی او، احساس یگانگی با خداوند نموده و به تجربۀ آگاهی محض رسیده است.
Lahiji, one of the great Iranian mystics of Noorbakhshia chain of spiritual masters, has spoken about his mystical revelations in the commentary that he wrote on Golshan-i Raz Shabestri. Mystical revelations, as the specific experiences of mystics in explaining the mystical view and effective factors in reporting these experiences and feelings that experienced by the mystic, have continuously been the focus of the researchers of the philosophy of mysticism. Another important aspect in the investigation of mystical experiences is the influence of the cultural and educational context with which the mystic has been in constant contact. Based on this, the present article, with regard to the question, "What are the elements and components of Lahiji's mystical experiences?" And to what extent was the sheikh influenced by his previous teachings and cultural context?", has analyzed the components and elements of the sheikh's revelations with a descriptive and analytical method. Based on the three theories in the philosophy of mysticism, Lahiji's reports can be define as confirming the contextualism. In the review of Lahiji's experiences, in addition to the theories and models that some researchers have presented regarding the experience of triple emotions, the feeling of oneness with the Unique being has also been reported, which can be assumed as the fourth state in this model. In expressing his experiences, Sheikh has gone through situations where he felt oneness with God after realizing the presence of God and His essential theophany.
خلاصه ماشینی:
از اين رو نوشتار حاضر در پي پاسخ به اين پرسـش است که : عناصر و اجزاي تجارب عرفاني لاهيجي چه چيزهايي هستند و شيخ تا چه انـدازه متأثر از تعاليم پيشيني و بافت فرهنگي خود بوده اسـت ؟ ايـن مـسئله بـا کـاوش در تجـارب لاهيجي که در کتاب مفاتيح الإعجاز في شرح گلـشن راز آنهـا را گـزارش داده اسـت ، بـا رويکردي توصيفي -تحليلي با تکيه بر آراي پژوهشگران عرصۀ عرفان بررسي خواهد شد.
نکات قابل توجه در جستار حاضر اين است که عوامل و عناصر اصلي حاضـر در گزارش هاي وي چه چيزهايي است ؟ او در ايـن مکاشـفه هـا چـه عـوالم و موجـوداتي را مشاهده کرده است ؟ آيا تعاليم و آموزه هاي پيشيني و بافت و زمينه اي کـه وي در آن رشـد کرده ، در مقام تجربه مدخليت داشته اند يا نـه ؟ آيـا عوامـل مـذکور در مقـام بيـان نيـز تـأثير داشته اند يا نه ؟ ٤-١ طرح و بررسي توصيفات لاهيجي از تجارب خويش واقعة شمارة يک «يک شبي بعد از احياي اوقات اين فقير را غيبت دست داد ديدم که تمامت روي زمين گلزار است و مجموع گلها که از نازکي و بزرگي شرح آن نتوان نمود شـکفته و عـالم به حيثيتي پرنور و روشن است که ديـده طاقـت آن شـعاع نـدارد و ايـن فقيـر بيخـود و ديوانه ام و در ميان چمنهاي گل مي دوم و فرياد و نعره مجنونانـه مـي زنـم .
And to what extent was Sheikh influenced by his previous teachings and cultural context?” According to the three dominant theories in the philosophy of mysticism, Lahiji's reports can be seen corroborating the intermediary view.