چکیده:
روند رو به پیشرفت جوامع یکجانشین-کشاورز منطقة فرهنگی شمال ایران مرکزی در اواخر هزارة چهارم ق.م به طور ناگهانی دچار رکود و ایستایی شد و جمعیت به طور قابل ملاحظهای کاهش یافت. این افول فرهنگی تا پایان عصر مفرغ وجود داشت و در اواسط هزارة دوم ق.م، محوطههای گورستانی عصر آهن، عمدتاً بدون وجود شواهد استقرار دائم و فعالیتهای کشاورزی، با یک فرهنگ متفاوت ظاهر شدند. با توجه به فرهنگ مادی این جوامع، به نظر میرسد، این گورستانها متعلق به جوامع کوچرو-گلهدار/ شکارگر بودهاند. اعتقاد برخی بر این است که این اقوام، احتمالاً به دلیل تغییرات اقلیمی و زیستمحیطی، از عرضهای شمالیتر به فلات ایران مهاجرت کرده بودند. اما، همچنین، محتمل است که در جریان رویدادهای اقلیمی ۲/۵، ۲/۴ و ۲/۳ هزارسالپیش که با مخاطرات آبوهوایی همراه بودهاند، اغلب جوامع بومی شمال ایران مرکزی نیز که دچار قحطی، بیماری، خشونت، مهاجرت و مرگومیر شده بودند، با استراتژیهای تابآوری و سازگاری همچون تغییر نظام معیشتی از یکجانشینی-کشاورزی به کوچروی-گلهداری/شکارگری، سعی کردهاند تا در برابر شرایط نامطلوب این دوره مقاومت کنند. در این پژوهش سعی شده است، با بهرهگیری از اطلاعات دیریناقلیم و دیرینمحیط، علّت افول فرهنگی طولانیمدت در شمال ایران مرکزی مورد بررسی قرار گیرد. نتایج نشان میدهند که تغییرات اقلیمی ناگهانی این دوره، نقش مستقیمی در دگرگونیهای فرهنگی و تحولات عمدة اجتماعی، اقتصادی و سیاسی داشتهاند.
The evolving trend of rural and agricultural societies in North Central Iran in the late fourth millennium BC stopped suddenly and population declined dramatically. This cultural decline continued until the end of the Bronze Age, and by the mid-second millennium BC, the Iron Age cemeteries appeared largely without the settlement and agricultural activity, with a different culture. Given the material culture of these societies, the cemeteries appear to have belonged to pastoral-nomads. These tribes are believed to have migrated from the northern latitudes to the Iranian plateau, probably due to climate and environmental change. However, it also appears, due to extreme weather events related to the 5.2, 4.2 and 3.2 ka BP climatic events, such as severe droughts and torrential rains, native societies of North Central Iran affected by famine, diseases, violence, migration and mortality, using strategies of resilience and adaptation, such as the overall change of subsistence system from sedentary-farming to nomadic-pastoral/hunting, were trying to resist the adverse conditions. Here, it has been attempted to study the long-term cultural decline in North Central Iran, using the paleo-climate and paleo-environment conditions of the region. The results show that the abrupt climate change played a direct and important role in cultural changes and social, economic, political evolution.
خلاصه ماشینی:
اما، همچنین، محتمل است که در جریان رویدادهای اقلیمی ۲/۵، ۲/۴ و ۲/۳ هزارسالپیش که با مخاطرات آبوهوایی همراه بودهاند، اغلب جوامع بومی شمال ایران مرکزی نیز که دچار قحطی، بیماری، خشونت، مهاجرت و مرگومیر شده بودند، با استراتژیهای تابآوری و سازگاری همچون تغییر نظام معیشتی از یکجانشینی-کشاورزی به کوچروی-گلهداری/شکارگری، سعی کردهاند تا در برابر شرایط نامطلوب این دوره مقاومت کنند.
با این حال، به دلیل آنکه اغلب محوطههای عصر آهن شمال ایران مرکزی نه کاوش شدهاند و نه دارای گاهنگاری مطلق هستند، صرفاً برای ارایة فراوانی، نامشان ذکر شده است.
, 2000)، غار سورق در غرب بیتالمقدس (Bar-Matthews and Ayalon, 2011) و دریاچة زازاری در شمال یونان (Cavallari and Rosenmeier, 2007) گزارش شده است.
پژوهشهای دیریناقلیم ایران در دریاچة نئور اردبیل نشان دهندة افزایش میزان گرد و غبار ناشی از خشکسالی طی این رویداد خشک است (Sharifi et al.
در استان قزوین، محوطههای اسماعیلآباد، سگزآباد، قبرستان، پیریوسفیان، ظهیرآباد، دورانآباد، حسینآباد و A42 (فاضلی، ۱۳۸۵)، در استان البرز، محوطههای خوروین (حاکمی، ۱۳۲۹)، الوند، گرجیان، قوهه، شرفالدین، مردآباد، کرشتپه، دشت بهشت (حاتمی، ۱۳۸۳)، موشهلانتپه (سرلک و معجزاتی، ۱۳۸۶)، و ازبکی (مجیدزاده، ۱۳۸۹)، در استان تهران، محوطههای پردیس (فاضلی، ۱۳۸۵)، چالتاسیان (یوسفی، ۱۳۹۲)، حصارک (ولینوری، ۱۳۶۴)، پرندک۱، حیدرآباد، یوسفآباد، کاووسیه، قلعه قجیر (مصدقی، ۱۳۸۰)، شهیدآباد (باقری، ۱۳۸۰)، گورستان پیشوا (تهرانیمقدم، ۱۳۷۳)، مرتضیگرد (افروند و پوربخشنده، ۱۳۸۱)، معمورین (مهرکیان، ۱۳۷۴)، کهریزک و قیطریه (کامبخشفرد، ۱۳۷۰)، در استان قم، محوطههای قلیدرویش (سرلک و عقیلی، ۱۳۹۴)، صرم (پوربخشنده، ۱۳۸۲)، شمشیرگاه (فهیمی، ۱۳۸۳)، محوطههای شمارة ۲۹ و ۶۸ ناحیة قمرود (کابلی، ۱۳۷۸) و زاربلاغ (Malekzadeh et al.