چکیده:
در امپراطوری عظیم و یکپارچه ساسانی دین و رهبری مذهبی در بسیاری از جریانات سیاسی و فرهنگی و حتی هنری دخالت عمدهای داشتند. هنرمندان ساسانی با الهام از دانش موبدان زرتشتی و کتاب اوستا که همواره دین و اسطوره در آن ترکیب یافتهاست در طراحی و نقشپردازی کتیبهها و نقشبرجستههای ساسانی، سمبلهای اسطورهای را با تصاویر تاریخی در هم آمیختهاند و نهایت دقت را در نظرداشتند که ترکیب دین و اسطوره در شکل نماد و نشان در روایتهای تاریخی تجلییابد. این ارتباط تنگاتنک چه از لحاظ هنری و ظاهری و چه از دیدگاه فرهنگی و معنوی تعلق بزرگی به اسطورهای کهن ایرانی دارد. سوالی که این پژوهش به دنبال پاسخ دادن به آن میباشد این است که نقش هلال ماه، دو فرشته و دوگیاه حجاری شده در تاقبزرگ تاقبستان جنبه تزئینی داشتهاست یا داستان و روایتی را در دل خود بیانمی-کند؟ در این پژوهش بر اساس رویکرد تحلیلی و توصیفی؛ تزئینات و نماد و نشانهای حجاری تاقبستان کرمانشاه در قالب اندیشههای دینی و اسطورهای مورد بررسی و مطالعه قرارمیگیرد. و به این نتیجه می-رسد که هنر ساسانی تاقبستان در قالب نماد و نشانهای نقش بسته بر تاقبزرگ تجلی و بازتاب اسطوره-های آفرینش در باورهای دینی ایران باستان است.
One of the main characteristics of Iran at the beginning of the Sasanian rule was the close alliance between religion and government to maintain unity in the country. The consolidation of the foundations of power by religion and the development of religion by the political and military forces of the country has been one of the pillars of the Sassanid founders. At that time, religion and religious leadership had a major role in many political, cultural and even artistic currents. Sassanid artists, inspired by the knowledge of Zoroastrian priests and the book of Avesta, in which religion and myth have always been combined, in combining and carving Sassanid inscriptions and reliefs, combined mythical symbols with historical images. They were extremely careful that the combination of religion and myth be manifested in the form of symbols and signs in historical narratives. This close communication, both physically and physically, as well as culturally and spiritually, belongs to the ancient Iranian myths. In this research based on analytical and descriptive approach; The decorations, symbols and carvings of Taq-e Bostan were studied in the form of religious and mythological ideas and it was concluded that the Sassanid art of Taq-e Bostan in the form of a symbol and symbol engraved on it is the manifestation and reflection of the myths of creation in the religious beliefs of ancient Iran.
خلاصه ماشینی:
اهمیت تاریخی، اسطوره ای و دینی کوه های کرمانشـاه بـه اندازه ای بود که حتی استرابو جغرافیدان دنیای باستان در کتـاب خـود از اهمیـت و جایگـاه خاص رشته کوه زاگرس نام برده است (استرابو،١٣٨٢: ٣٢٣) بعد از اسلام همچنـان مورخـان و جغرافی نویسان توجه ای ویژه به کرمانشاه و کوه های مقدس و آثار تاریخی نقش بسته بـر آن کوه ها را داشتند از مهمترین منابعی که ذکر نام کوه تاق بستان در آن دیده می شـود کتـاب مروج الذهب مسعودی مورخ (سده چهارم ق ) است او در باره نقوش تاق بستان مـینویسـد "اسبی که تصویر آن با پرویز و چیزهای دیگر در کوهستان ولایت قرماسین از توابـع دینـور هست و اینجا با تصویرهای کم نظیر که در سنگ کنده شده از شگفتیهای جهـان محسـوب میشود" (مسعودی،١٣٧٠: ١/٢٦٧) ابـن رسـته مـورخ اوایـل قـرن سـوم (٢٩٠ق ) در کتـاب الاعلاق النفیسه کرمانشـاه را قرماشـین مـیگویـد و شـبدیز(حجاری تـاق بسـتان ) را در سـه فرسخی آن توصیف کرده و آن تاقی است که در کوه کنده شده و در آن صورت پرنـدگان و غیره وجود دارد از جمله آن صورت ها که در سینه تاق قرار دارد عکس مردی است کـه زره پوشیده و در مقابل آن زنی اسـت کـه گفتـه انـد، آن شـیرین اسـت (ابن رسـته ، ١٣٨٠: ١٩٥) احمدبن ابی یعقوب (متـوفی ٢٩٠ ق ) درکتـابش البلـدان شـهر کرمانشـاه را کـرد نشـین و پرجمعیت دانسـته اسـت (ابی یعقـوب ،١٣٨١: ٣٧) یـاقوت حمـوی(٦٢٦ ق )کرمانشـاه را در کتابش با اسطوره خسرو شیرین معرفی میکند(حموی،١٣٤٧: ١٤٦) ابن حوقل (سـده چهـارم ق ) تاق بستان را جایی دانسته است شبیه غار کـه چشـمه آبـی در آن جـاری اسـت و نقـش اسبی به زیباترین شکلی که ممکن است بر دیوار آن است و مردم معتقدند کـه نقـش اسـب خسرو به نام شبدار است و نیز در آنجـا نقـش خسـرو از سـنگ و نقـش زن او شـیرین در سقف غار کنده شده است (ابن حوقل ،١٣٤٥: ١١٦) ابوعبداله محمدبن احمد مقدسـی ( قـرن ٤ ق ) در کتاب احسن التقاسیم فیمعرفه الاقالیم معتقد است بنیان شهر کرمانشاه به قباد مـی- رسد(مقدسی،١٣٨٥: ٣٧٥)ابولقاسم احمد بن جیهانی در کتاب اشکال العالم ، از عظمت کـوه بیستون میگوید و اسب کسری و خود کسری که بـر شـبدیز نشسـته اسـت (جیهانی،١٣٦٨: ١٤٣) تقدس کوه های کرمانشاه در دین ، اسطوره و باورهای فرهنگی مردمان ایـران باسـتان و عبور جاده ابریشم از این منطقه ،کرمانشاه را تبدیل به دروازه آسیا کـرده بود(گیرشـمن ،١٣٧٠: ١٩٠) ویژگی های ذکر شده باعث شد که پادشاهان ایران باستان همواره نگاه ویژه ای به ایـن سرزمین داشته باشند و برخی از باشکوه ترین آثار خود را در آن به یادگار گزارند.