چکیده:
سیمای مسیح در غزلیات صائب، جلوه ویژه ای دارد؛ به گونه ای که می توان با انسجام ابیات او در این زمینه، تصویر نسبتاً جامعی از زندگی این پیامبر آسمانی ارائه کرد و آزاداندیشی دینی صائب و شعر فارسی را به مخاطب نشان داد. از آنجا که بررسی تمام جوانب این موضوع فراتر از گنجایی یک مقاله است؛ کوشیده ایم تا با محوریت معراج مسیح که بیش از دیگر بخش های زندگی آن حضرت، مورد توجّه صائب قرار گرفته است؛ فلسفه توجّه به این موضوع و تأثیر آن بر جنبه های محتوایی شعر او، موضوعی است که در پژوهش های ادبی کمتر مورد توجّه قرار گرفته است. بررسی تحلیلی - توصیفی این موضوع در شعر صائب نشان می دهد که او در طرح موضوع معراج مسیح، به تلفیق مطالب قرآن، انجیل، کتب قصص و سنّتهای ادبی پرداخته و در قالب سه زوج عیسی و فلک چهارم، عیسی و خورشید و عیسی و سوزن؛ از تمام جزئیات این واقعه برای بیان اندیشه های اخلاقی، عرفانی، اجتماعی، دینی، تعلیمی و غنایی خود بهره گرفته است و این تلمیح، دستمایه مضمون سازی و خیال پردازی قرارگرفته و در جذب مخاطبان شعر او تأثیرگذار شده است. نگاه صائب به معراج مسیح به دور از هرگونه تعصبی، تلفیقی آزاداندیشانه از اسلام و مسیحیت را در بر می گیرد و بدون تردید، معرّفی این نگاه می تواند در تقریب مذاهب و توجّه افزونتر اذهان جهانیان به شعر و ادب فارسی تأثیر بسیار داشته باشد.
The image of Jesus in the lyric poems of Sa’ib Tabrizi is especially outstanding so that we can present a fairly comprehensive reflection of this heavenly prophet by collecting couplets in this regard. Since the study of all aspects of this subject is beyond the scope of a single article, it is attempted to focus particularly on the ascension of Jesus in the poems of Sa’ib in order to analyze the philosophy behind the subject as well as its impact on the conceptual trends in his poetry. The descriptive analysis of the study shows that Sa’ib has integrated the Qur’anic and biblical texts as well as story books and literary traditions; and has made use of all details on this event to represent his ethical, mystical, social, theological, didactic, and lyric thoughts in the form of three pairs named Jesus-the fourth heaven, Jesus-the sun, and Jesus-the needle. This allusion has been used as a device in creating his themes and fantasies being effective in attracting more audience to his poems.
خلاصه ماشینی:
بررسی تحلیلی - توصیفی این موضوع در شعر صائب نشـان میدهد که او در طرح موضـوع معراج مسیح ، به تلفیق مطالب قرآن ، انجیل ، کتب قصص و سّنت های ادبی پرداخته و در قالب سه زوج عیسی و فلک چهارم ، عیسی و خورشید و عیسی و سوزن ؛ از تمام جزئیات این واقعه برای بیان اندیشــه های اخلاقی، عرفانی، اجتماعی، دینی، تعلیمی و غنایی خود بهره گرفته اســت و این تلمیح ، دسـت مایۀ مضـمون سـازی و خیال پردازی قرارگرفته و در جذب مخاطبان شعر او تأثیرگذار شده اسـت .
صــائب در برشــمردن موانع ســلوک و عروج ، سـخت گیرانه ، مخاطب را از لنگرکردن و توّقف در دامان مادران مریم صـفت نیز بر حذر میدارد، و از این طریق ، هر نوع دلبستگی دنیایی را نفی میکند: لـنـگر مکن بــه دامن مریم مســـیح وار راه فـلــک بــه هـمّــت مردانــه پیش گیر (همان : ٣٢٨٩) ٢-١-٤- کاستیهای معراج از آنجا که معراج مسـیح ، مانند غالب تلمیحات شعر صائب ، محملی برای مضمون سازی و باریک خیالیهای شــاعرانۀ اوســت ، جای شــگفتی نیســت اگر او توّقف عیســی را در آسمان چهارم ، به گونه ای هنجارگریزانه و نامتعارف تعلیل کند و معراج مسیح را سفری نـاتمـام ببینـد (همـان : ١٨٢٠)، البّتـه این ناتمامی را گناه مســـیح نمیداند، بلکه با نگاه تقدیرگرایانه ای که در سـّنت های ادب فارسـی مسـبوق به سـابقه است ، به قضا و قدری نسبت میدهد که اندوهی مقدّر، برای بشر فراهم دارد: غم به قدر ظرف از دیوان قسمت میدهند عقده در کار مســیح از آســمان آمد پدید (همان : ١٣٤١) نگاه به امور و پدیده ها از زوایای مختلف و گاه متضاد که یکی از ویژگیهای اصلی شـعر صـائب و سبک هندی است ، در بروز این ویژگی تأثیر فراوان دارد.