چکیده:
نیایش از منظر «خداباوری کلاسیک» نوعی «تخاطب» با امرِ الوهی/ مقدس است. در برابر، «همهخداباوری» به دلیل نفی شخصوارگی امرِ الوهی از پذیرش این تعریف امتناع و آن را به «ژرفاندیشی» تعریف میکند. نیایش به معنای «ژرفاندیشی» با چالشهایی روبهرو است. این معنا از نیایش افزون بر ناسازگاری مفهومیِ الوهیتِ ناشخصوار، با فهم متعارف از نیایش و واقعیت میدانی رفتار مؤمنان نیز ناسازگار است. ازاینرو، ژرفاندیشی نهتنها «همهخداباوری» را در موضعی برتر از «خداباوری کلاسیک» قرار نمیدهد بلکه آن را در تعریف دین نیز دستخوش چالش میکند. اگر در تعریفِ یک دین نتوان جایگاه بایستهای برای نیایش یافت، میتوان به ناسازگاری آن حکم داد و این اشکالی است که «همهخداباوری» را، به طور جدی، تهدید میکند. در این مقاله با مرور معناشناسی نیایش در دو تصور «خداباوری کلاسیک» و «همهخداباوری» به بررسی نقدهای مطرح خواهیم پرداخت و در پایان ضمن نشاندادن قوت اشکالاتِ وارد بر معنایِ نیایش در «همهخداباوری» نشان میدهیم که معنایِ این مقوله در «خداباوری کلاسیک» قابل دفاعتر است.
For "theism" prayer is a kind of conversation with a deity. Against this, "pantheism" dismisses this definition and defines it as "meditation" due to its negation of personality. Prayer as, meaning "meditation," also faces challenges. This meaning of prayer is not only conceptually incompatible with the impersonal divinity but is also contradictory to the conventional understanding of the prayer and field reality of the believers’ behaviors. Hence, meditation not only does not place "pantheism" in superior standing as compared to “theism,” but also subjects it to challenges under the heading of the definition of religion. . If, by definition, religion fails to reveal a worthy standing for prayer, it is said to be incompatible, and this is a shortcoming that seriously threatens “pantheism”. This article reviews the semantics of prayer in two conceptions of “theism” and “pantheism” to investigate the criticism raised, finally demonstrating shortcomings of the meanings of prayer in “pantheism”, as its meaning in “theism” is more defensible.
خلاصه ماشینی:
٥ بـا توجـه بـه این نکته که مؤلفه های ادیان براساس نوع تصور امرِ الوهی تعریف مـی شـوند، نیـایش در تصور شخص وارگی بـه «تخاطـب » و در تصـور ناشـخص وارگـی بـه «ژرف اندیشـی » معنـا میشود.
در مقالـۀ «آیـا خـدا شـخص است ؟» نوشتۀ محمد لگنهاوسن و منصور نصیری ، در گذری مجمـل تـلاش مـی شـود بـا تفکیک میان بحث کلامی و فلسفی دربارٔە امرِ الوهی و ارتباط دیندارانۀ شخص وار با امـرِ الـوهی نیـایش ناشـخص وار را توجیـه کنـد.
٣. ارزیابی معناشناسی «خداباوری کلاسیک » از نیایش لواین با اشاره به اینکه هیچ تقریر معروفی از «همه خداباوری» از خـدای شـخص وار دفـاع نکرده است ، معتقد است که «همه خداباوران» برای تنزیه امرِ الوهی از هرگونه شباهتی بـا انسان از ناشخص وارگی دفاع کرده اند (١٦٢ .
در حقیقت ، از آنجا که نیـایش در «خداباوری کلاسیک » متوجه وجودی شخص وار است مورد نقـد قـرار گرفتـه و مـدافعین «همه خداباوری» بیشترین انتقادات را به این معناشناسی ارائه کرده اند که در ایـن بخـش به آنها اشاره می کنیم .
«همه خداباوری» بـا ایـن اسـتدلال کـه انتسـاب ویژگیهای شخص وار به معنای انسان وار دانستن امرِ الوهی است ، امرِ الـوهی را از چنـین ویژگیهایی مبرا می داند.
«همه خداباوری » نیز مانند «خداباوری کلاسیک » امرِ الوهی را موجودی کامل تصور میکنـد؛ لـواین بـر ایـن نکتـه تأکیـد مـی کنـد کـه انکـار ویژگـی هـای شـخص وار از امـرِ الـوهی مستلزم خداناباوری نیست بلکه کافی است که امرِ الوهی کامل باشد و هـر نـوع کمـالی در امر واحد هست (١٤٧ .