چکیده:
مردم ایران بیش از یک قرن است که اراده خروج از عقبماندگی و نیل به پیشرفت و توسعه دارند. در این مدت هر چند دولت، نخبگان و تحصیلکردگان ایرانی رویکردهای مختلف رشد و توسعه و بهطور مشخص الگوهای توسعه آمرانه و مرکز پیرامون را به آزمون گرفتهاند، اما کشور به یک توسعه موزون و پایدار نرسیده است؛ زیرا مدلهای توسعه اجرا شده ناقص، تکساختی و فاقد مشارکت و نقشآفرینی مردم بوده است. باید گفت مشارکت اجتماعی یکی از ارکان اساسی توسعه میباشد که میبایست مورد توجه قرار گیرد. ازاینرو، پژوهش حاضر سعی دارد تا به بررسی عناصر مؤثر بر اجرای اجتماعمحور خطمشیها بهعنوان یکی از راهبردهای اساسی توسعه اجتماعمحور بپردازد. این پژوهش از نوع کیفی و فلسفه حاکم بر آن تفسیری میباشد، که با استفاده از تحلیل مضمون انجام گرفت. بدین منظور از تکنیک کدگذاری و نرمافزار NVivo 12 استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش نیز شامل خبرگان حوزه خطمشیگذاری میباشد که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. درنهایت یافتههای پژوهش حاکی از آن است که پس از طی فرایند کدگذاری، 17 کد تفسیری بهدست آمد که در سه مرحله پیشرانها، ظرفیتسازها و توانمندسازها سازماندهی شدند.
For more than a century, the Iranian people have been determined to break out of backwardness and achieve progress and development. During this period, although the Iranian government, elites and educated people have tested different approaches of growth and development, and specifically the patterns of authoritarian development and the surrounding center, the country has not achieved a balanced and sustainable development; Because the implemented development models have been incomplete, unstructured, and lacked the participation and planning of the people. It should be said that social participation is one of the basic pillars of development that should be considered. Therefore, the present study tries to examine the elements affecting the community-based implementation of policies as one of the basic strategies of community-based development. This research is of qualitative type and the governing philosophy is interpretive, which was conducted using thematic analysis. For this purpose, coding technique and NVivo 12 software were used. The statistical population of the study also includes experts in the field of policy making who were selected using purposive sampling method. Finally, the research findings indicate that after the coding process, 17 interpretive codes were obtained, which were organized in three stages: drivers, capacitors and enablers.
خلاصه ماشینی:
نظام خط مشيگذاري عمومي به عنوان يک فرايند اعم از سياست گذاري، قانون گذاري، فعاليت هاي اجرايي ، نظارتي و نيز ساختار و الزامات آن ، در پي تدوين و اجراي و ارزيابي خط مشيها به عنوان راهکارهايي براي حل مسائل عمومي کشور است (هاولت ٤، ٢٠٠٦)، که مهم ترين مرحله در آن مرحله اجراست .
بروز و ظهور تنگناها و مشکلات تمرکزگرايي در طراحي و اجراي برنامه هاي مربوط به اداره امور عمومي موجب شده که از چند دهه قبل ، دولت مردان و سياست گذاران ، رويکرد مشارکت جويانه اي را در پيش گيرند (بابايي و صفايي آتشگاه ، ١٣٩٣).
کوشش هاي دانشگاهي متعدد و در عين حال ، موفقيت هاي کم پژوهشگران خط مشي در ارائه تعريف توافق شده از اين مفهوم ، موجب شده است که اسميت و لاريمر٥ (٢٠٠٩) با بيان کنايه - آميزي، کوشش براي تعريف خط مشي عمومي را به نوعي صنعت دانشگاهي تشبيه کنند، که پژوهشگران بسياري به آن پرداخته اند؛ ولي به علت پيچيدگي اين صنعت ، موفق نشده اند سودي را که انتظار داشتند، کسب کنند؛ اما در رشته هاي علوم اجتماعي، وضع از اين هم بغرنج تر است ؛ به طوري که حتي در خصوص ترجمه عبارت Public Policy نيز اتفاق نظر وجود ندارد.
The Public Policy Theory Primer, Boulder: Westview Press Thompson, J.
The political process of policymaking: A pragmatic approach to public policy.