چکیده:
آیا نظریات وحدتگرا در حوزۀ مبانی فلسفی مسئولیت مدنی از قبیل عدالت اصلاحی، عدالت توزیعی و بازدارندگی بهینه میتوانند پاسخگوی تنوعِ موقعیتهایی باشند که مسئولیت مدنی امروزه با آن روبروست؟ بهنظر میرسد پاسخ منفی است. نظریات وحدتگرا سعی دارند از دید توصیفی کلیۀ مقررات حقوق مسئولیت مدنی را مبتنی بر یک منطق واحد نشان دهند و از دید هنجاری تلاش دارند تا سوگیری کلیۀ قوانین را به سمت همان منطق واحد تضمین نمایند. این امر با توجه به موقعیتهای بسیار متنوعی که حقوق مسئولیت مدنی امروزه باید در آنها اِعمال شود، مشکلات عدیدهای فراروی این نظریات مینهد، بهنحوی که اتخاذ رویکرد وحدتگرا را عقلاً و عملاً ممتنع و عمل به کثرتگرایی را چارهای منحصر نشان میدهد. در این مقاله ضمن بیان دلایل و مبانی کثرتگرایی حقوقی در حوزۀ مبانی فلسفی مسئولیت مدنی، چهار نظریۀ عمده از فیلسوفان حقوقی کثرتگرا، ابتدا تبیین شده و سپس مورد بررسی انتقادی قرار گرفته است. هرکدام از نظریههای ارائهشده ضمن اینکه واجد ارزشهایی در راستای نیل به یک نظریۀ مطلوب کثرتگرا بودند، اما دچار برخی ایراداتِ بعضاً بنیادیناند که انتخاب آنها را بهعنوان یک نظریۀ منسجم و کارا با دشواری مواجه مینماید. نویسندگان این مقاله ضمن تأیید مبنای کثرتگرایی و پذیرش ایرادات وارد بر رویکردهای کثرتگرای موجود، ارائۀ نظریۀ کارا و منسجم مبتنی بر کثرتگرایی در حوزۀ فلسفۀ مسئولیت مدنی را ناممکن نمیدانند. نگارندگان در پایان، طرح کلی چنین پیشنهادی را ارائه کرده، تشریح و تبیین آن را به مقالهای دیگر واگذار نمودهاند که در آیندۀ نزدیک به جامعۀ حقوقی کشورمان تقدیم خواهد شد.
Can monist theories that address tort law's philosophical foundations, such as corrective and distributive justice or optimal deterrence, manage the enormous diversity of circumstances that tort law now handles? The answer appears to be no. In the normative phase, monist theories seek to assure us that all laws must be designed to achieve a certain goal, while in the descriptive phase; they seek to demonstrate that all components of tort law are grounded on a single logic. This poses substantial obstacles for these theories, to the point that it appears we cannot accept monist theories philosophically or practically, suggesting that resorting to plural theories is the final option given the variety of circumstances that tort law must deal with today. In this study, we examined and analyzed four pluralistic theories in the realm of the philosophical foundations of tort law after assessing their explanations and premises. Each of these ideas has some beneficial traits that contributed to their success as a plural theory, but they also have some severe defects that render them insufficient when used as a coherent and effective theory. While embracing the plural approach, the authors of this essay suggest that present pluralistic approaches to the philosophical underpinnings of tort law have numerous severe shortcomings. A cohesive, effective plural theory could yet be created, in our opinion. Finally, we sketched out the outlines of such a theory and will go into further depth in another essay that will be published to our legal community in the near future.
خلاصه ماشینی:
درحالي که از هيچ يک از نظريه هاي بيان شده از سوي فيلسوفان حقوقي، لزوم جبران همۀ خسارات در هر شـرايطي مستفاد نميشود، در حقوق ما، شايد به استناد برخي مصلحت انديشيها و بعضي مباني فقهي که قابل استناد بودن آن ها در اين راستا محل ترديد جدي است ، نظر مشهور بر اين است که اصلي تحـت عنـوان اصـل جبـران همـۀ خسارات وجود دارد که همۀ قواعد مسئوليت مدني بايد در راسـتاي آن سـازمان يابـد و در مـوارد شـک و ترديـد به عنوان اصل راهنما، مورد رجوع مقنن ، مفسر و دادرس قرار گيرد؛ براي مثال ، نک : کاتوزيـان ، ١٣٨٥: ٣٧ و ٢٩٦؛ بهرامـــي احمـــدي، ١٣٩٣: ٢١ و ٣٦ و ١٢٣ و ١٣٤؛ بهرامـــي احمـــدي، ١٣٩٠: ٤١١؛ يزدانيـــان ، ١٣٨٦: ١٠٢؛ مهمان نوازان ، ١٣٩٠: ٢٤٥؛ قربان نيا، ١٣٧٧: ١٣٤.
بر اين اساس ، هدف نگارندگان بررسي حاضر اين است که ابتـدا در خصـوص اصـل مفهـوم کثرت گرايي حقوقي بررسي کوتاهي داشته باشند و ضرورت ، امکان و مطلوبيـت آن را بـه بحـث بنشينند و سپس چند نظريۀ جديد کثرت گرا که در زمينۀ مبناي فلسفي مسئوليت مدني ارائه شده را تبيين نموده ، نظاره کنند که کيفيت کثرت گرايي ارائه شده از سوي اين نظريات به چه نحو بوده است و آيا آنها توانسته اند رويکردي کثرت گرا ارائه نمايند که ضمن حفظ انسجام نظام حقـوقي و اجتناب از تشتت و انتخاب هاي فاقد دليل ، از فوايد اصلي هرکدام از نظريـه هـاي وحـدت گـرا بـه بهترين شکل در نظريۀ ارائه شده استفاده نمايند؟ اگر نگوييم چنين تحقيقي- که متمرکز بر نظريات کثرت گرا اسـت - اولـين تحقيـق ارائـه شـده در حوزة ادبيات مسئوليت مدني به زبان فارسي است ، به جرأت ميتوان آن را يکي از نخستين هـا دانسـت ؛ به همين دليل ، جا براي بررسي در اين زمينه ، فراوان و عرصۀ کار، فراخ مينمايد.