چکیده:
روابط عمومی دانش اندیشه هاست . اندیشه های نابی که چراغ راه آینده اند. همچون فانوسی که سوسو کنان در شب ، راه را برای رهگذران روشن می کند، روابط عمومی نیز روشنگر راه پر پیچ و خم زندگی برای انسانهای سرگشته ایی است که دنبال حقیقت می گردند.حقیقتی که ریشه در «آگاهی » انسان دارد. دانش روابط عمومی درگذر از یکصد سال پیشینه ، تجاربی گرانقدر را اندوخته است . تجاربی که می تواند در کنار حوزه نظریه پردازی علمی ، ساختاری منسجم و مستحکم به این دانش ببخشد. این دانش دیگر آنقدر نوبنیاد نیست که به تجربه هر رهگذری دلخوش دارد بلکه نیازمند متخصصانی است که با عینک ارتباطات به جهان پیرامون نگریسته و آثار اندیشمندان عرصه های مختلف علمی را رصد کرده تا بتوانند جایگاه مشخص و معینی را در کنار سایر علوم برای آن تبیین نمایند. روابط عمومی اثربخش و فراگیر یا اجتماعی (همگانی ) و یا به تعبیری «روابط عمومی زندگی » فرضی است که سعی نموده تا در این عرصه حرکت نماید. دیدگاه کلی این اثر به دانش روابط عمومی ؛ رهایی بخشی انسان معاصر از یوق همه بردگی هاست که خود او برای خویشتن خویش ایجاد نموده است .دانشی که ابزارها و تکنیک هایش آنقدر قدرتمند هستند تا بشر قرن حاضر را به سوی حقیقت راهنمایی نمایند. تلاش آن بوده است تا با بسط دیدگاههای «رابرت مرتون » در دانش ارتباطات سطوح عمل روابط عمومی مشخص گردد تا شاید بسیاری اختلاف های متخصصان این عرصه در مورد سطح عمل این دانش برطرف گردد. روابط عمومی در سه سطح کلان ، میانی و خرد با عناوین روابط عمومی سیاسی (کلان )، روابط عمومی سازمانی (سطح عمل میانی ) و روابط عمومی زندگی (سطح عمل خرد) مورد بررسی قرار گرفته است . در ادامه تحقیق بر اساس دیدگاههای نظریه پردازان علوم اجتماعی همچون فونکسیونالیسم ها و طرفداران مکتب فرانکفورت به طور اعم و یورگن هابرماس و سی رایت میلز به طور اخص سعی شده است تا به این مفهوم دست یابیم که تنها راه رهایی از یوق بردگی که بشر خود برای خود ساخته است دستیابی به آگاهی ناب است و این نیز نیازمند ابزاری قدرتمند جهت تحلیل رسانه ها و اطلاعات مدیریت شده گروه نخبگان است که در ادامه مقاله سعی شده است تا روابط عمومی اثربخش و فراگیر(زندگی ) به عنوان این ابزار معرفی و تبیین گردد.
خلاصه ماشینی:
در ادامه تحقيق بر اساس ديدگاههاي نظريه پردازان علوم اجتماعي همچون فونکسيوناليسم ها و طرفداران مکتب فرانکفورت به طور اعم و يورگن هابرماس و سي رايت ميلز به طور اخص سعي شده است تا به اين مفهوم دست يابيم که تنها راه رهايي از يوق بردگي که بشر خود براي خود ساخته است دستيابي به آگاهي ناب است و اين نيز نيازمند ابزاري قدرتمند جهت تحليل رسانه ها و اطلاعات مديريت شده گروه نخبگان است که در ادامه مقاله سعي شده است تا روابط عمومي اثربخش و فراگير(زندگي ) به عنوان اين ابزار معرفي و تبيين گردد.
به راستي بشر موجودي است که براي انجام هر کاري نيازمند ابزار است و چگونه ممکن است بدون ابزار تحليل رسانه ها بتوان حجم انبوه اطلاعات ضد و نقيض رسانه ها را که ، هر کدام تحت مديريت گروهي خاص از نخبگان جهت منافع خاص خود و با هدف اقناع عموم منتشر مي شوند، به درستي درک ، تفهيم و تحليل کرد و از ميان اين همه به شفافيتي واقع بينانه و استنتاجي حقيقي دست يافت که همان آگاهي است دست يافت ؟ از سوي ديگر مطالعه مشکلات و معضلات پيش روي مردم حاکي از آن است که بخش عمده ايي از آنها ريشه ارتباطي دارد و به دليل عدم آشنايي مردم با اصول ،مباني ، تکنيک ها و مهارتهاي ارتباطي است .