چکیده:
شهر و شهرنشيني يکي از صورت هاي زندگي بشر در فرايند تکامل تاريخي است که در
حيات اجتماعي- اقتصادي بشر از قدمت چندين هزارساله برخوردار بوده و بعد از ورود
بشر به تمدن مدرنيته به عنوان شکل غالب سکونتگاه هاي انساني درآمده است . مکانيسم و
ديناميسم شکل گيري شهر و شهرنشيني در حيات جديد بشري يا همان مدرنيته ، الگويي
تا حدودي متفاوت از ساير دوران هاي شهرنشيني داشته و همين امر نيازمند بررسي
بيشتري در اين زمينه است . از آنجا که امروزه توسعۀ جوامع و ساير پارامترهاي آن اعم از
شهر، روستا، سياست ، اقتصاد، تکنولوژي و فرهنگ متأثر از قوانين و برنامه هاي مکتوب در
سطوح کلان و خرد ميباشد، بررسي مکانيسم تحولات و پويايي شهري و ساير مؤلفه هاي
اجتماعي، نيازمند آگاهي از مضامين نهفته در اين قوانين ، برنامه و نهادهاي اجتماعي مي -
باشد. با توجه به اينکه جامعۀ معاصر ايران در فرايند تکامل تاريخي خويش ، متأثر از
نيروها و اوضاع اجتماعي متفاوتي ميباشد، در اين جستار با استفاده از روش استنادي
(اسنادي و کتابخانه اي) و مراجعه به منابع و کتاب هاي تاريخي و قوانين موجود در برهه -
هاي تاريخي دوران مشروطيت ، دوران پهلوي و دوران انقلاب اسلامي به عنوان مهمترين و
کليترين مؤلفه هايي که ساير عناصر و خرده نظام ها را تحت تأثير خود قرار داده اند، با
مطالعۀ قوانين و برنامه هاي تدوين شده در اين سه مقطع تاريخي، تأثير و تحولات موجود
در عرصه سياست هاي توسعۀ شهري مورد بررسي قرار گرفته و اين نتايج بدست آمده
است : در همۀ برنامه هاي موجود در سه مقطع مورد بررسي قرار گرفته ، وجود موانع
ساختاري و مداخلۀ بيش از حد دولت و زورمدارانه بودن و تمرکزگرايي شديد با اندکي
تفاوت توسعه از بالاي اکثر برنامه ها قابل تببين است . سياست هاي توسعۀ شهري در همۀ
مقاطع ياد شده برون گرا و شبه غربي بوده و از الگوي سرمايه داري تأثير پذيرفته است . در
هر سه مقطع تاريخي، سياست هاي توسعه اي به نفت اتکا داشته و در گذشت زمان اين
اتکا نه تنها کمتر نشده بلکه اتکاي اين برنامه سبب آسيب پذيري بيشتري شده است .