چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی شایستگی حسابرسان با نقش میانجی نیم رخ شخصیتی نئو و رفتارهای فرانقش می باشد. پژوهش حاضر از نوع کمی و از نظر هدف کاربردی میباشد که پیمایشی بوده از پرسشنامه محقق ساخته برای آزمون مدل استفاده شده است. قلمرو زمانی پژوهش حاضر شامل کارکنان سازمان حسابرسی در استان گلستان میباشد که در طی یک دوره زمانی در سال 1400است. که نمونه آماری شامل 70 نفر از جامعه ذکرشده بر اساس فرمول کوکران میباشد. که با استفاده از نرم افزار spss , pls تجزیه و تحلیل شد. بدین منظور دو فرضیه شکل گرفت که نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری نشانداد که بین شایستگی حسابرسان و رفتارهای فرانقش و نیمرخ شخصیتی نئو رابطة مثبتی وجود ندارد. و همچنین نیمرخ شخصیتی نئو در تأثیر رفتارهای فرانقش بر شایستگی حسابرسی نقش میانجی ندارد. نتایج این پژوهش به شایستگی حسابرسان و همچنین رفتار آنان و عوامل شخصیتی آنان در سازمان، کمک شایانی مینماید.
The purpose of this study is to investigate the competence of auditors with the mediating role of neo-personality profile and extra-role behaviors. The present study is a quantitative and applied purpose, which is a survey. A researcher-made questionnaire was used to test the model. The time domain of the present study includes the employees of the audit organization in Golestan province, which is during a period of time in 1400. The statistical sample includes 70 people from the mentioned community based on Cochran's formula. Which was analyzed using spss, pls software. For this purpose, two hypotheses were formed that the results of statistical analysis showed that there is no positive relationship between auditors' competence and neo-role behaviors and neo-personality profile. Also, Neo's personality profile does not mediate the effect of extra-role behaviors on audit competence. The results of this study contribute to the competence of auditors as well as their behavior and personality factors in the organization.
خلاصه ماشینی:
وانگ ١٠ و همکاران (٢٠٠٨) به اين نتيجه رسيد که 1 Lau 2 Hair 3 Bolino 4 Neuroticism 5Extroversion 6 Openness to experience 7 Agreeableness 8 Consciousness 9 Blaskova 10 wong ٢٣٧ شخصيت عامل مهمي در شايستگي حسابرسان داخلي مي باشد.
با توجه به هدف اصلي که بررسي شايستگي حسابرسان با نقش ميانجي نيم رخ شخصيتي نئو و رفتارهاي فرانقش ميباشد و از آن جا که در اين زمينه مطالعات مشابهي صورت نگرفته بود و داراي نوآوري است و با توجه به مرور ادبيات نظري و پيشينه پژوهش ، يکي از خلاءهاي رشته حسابرسي در زمينه رفتاري و روانشان شناسي ميباشد که متاسفانه در کشور ما اهميت ويژه اي به آن اختصاص نيافته است .
جدول (٣) : تحليل روابط بين متغيرهاي تحقيق در مدل ساختاري پژوهش (رجوع شود به تصویر صفحه) بررسي جدول ٣ نشان ميدهد آمارة تي مسير تأثير رفتارهاي فرانقش بر نيم رخ شخصيتي برابر با ٢/٥١٢ (بزرگتر از ١/٦٦) و ضريب مسير اين رابطه برابر با ٠/٨١٣ است .
٢٤٨ جدول (٤) : محاسبه و تحليل ملاک کلي برازش (GOF) براي مدل ساختاري پژوهش (رجوع شود به تصویر صفحه) شاخص GOF برابر با ٠/٦ و بيشتر از حد متعارف ٠/٣٦ است که نشان مي دهد تغييرات شايستگي حسابرسان داخلي توسط متغيرهاي رفتارهاي فرانقش و نيم رخ شخصيتي بطور مطلوب قابل پيش بيني مي باشد.
جدول (٩) : نتايج آزمون فرضيه هاي تحقيق در يک نگاه کلي (رجوع شود به تصویر صفحه) فرضيۀ ١: بين شايستگي حسابرسان و رفتارهاي فرانقش و در سطح احتمال خطاي نوع اول نيم رخ شخصيتي نئو رابطۀ مثبتي وجود دارد.