چکیده:
شنونده برای دست یابی به مرز واژهها در گفتار پیوسته از الگوهای مختلف زبان شناختی مانند الگوهای واجی، صرفی-نحوی، معنایی و موارد مشابه استفاده میکند. بر مبنای فرضیه تقطیع عروضی، در صورت نبود منابع اطلاعاتی زبان شناختی، شنونده فقط به تغییرات نوایی برای بازشناسی مرز واژگانی تکیه میکند. در این پژوهش، برای ارزیابی میزان اعتبار فرضیه تقطیع عروضی، یک آزمایش ادراکی انجام دادیم تا فارسی زبانان بومی، واژگان طبیعی فارسی را از زنجیرههای آوایی بیمعنا (ناواژهها) بازیابی کنند. یافتههای به دست آمده با تایید فرضیه تقطیع عروضی نشان داد تکیه در بازشناسی واژگان فارسی از گفتار پیوسته نقش به سزایی دارد زیرا شنوندهها واژگان معنادار فارسی را از ناواژههای تکیه-پایانی نسبت به ناواژههای تکیه-آغازی و تکیه-میانی با سطح اطمینان بالاتر و در مدت زمان کوتاه تری تشخیص میدهند. همچنین، هر اندازه الگوی تکیه ناواژهها با الگوی توزیع تکیه در واژگان طبیعی فارسی هماهنگ تر باشد، سطح اطمینان پاسخهای شناسایی بالاتر و سرعت پردازش ادراکی واژگان سریع تر است. در مقابل، هر اندازه تکیه ناواژهها با الگوی تکیه واژگان طبیعی فارسی ناهماهنگ تر باشد، سطح اطمینان پاسخها پایین تر و مدت زمان واکنش شنوندهها کندتر است.
For spoken information transfer to be successful, the listener needs to understand the meaning of the spoken utterance, thus, the message. The message a listener receives is encoded in an acoustic signal, which results from the physiological movements involved in speech production. The process of listening begins once this signal reaches the ear. After the initial psychoacoustic processing of the input, the listener separates speech from other sensory input that might reach the ear (see Bregman: 1990, for a review). The acoustic signal is sent to the auditory cortex via the auditory nerves and is then converted into an abstract representation used to access the mental lexicon, the stored representations of words. The next processing stage is called word recognition. At this stage, the listener has to segment the signal into meaningful discrete units. Once the words are recognized, the following processing stages are concerned with integration: listeners determine the syntactic and semantic properties of individual words and the syntactic and semantic relationships among them, and use this knowledge as well as pragmatic and world knowledge to understand and interpret the utterance.As such, listeners employ a variety of linguistic patterns, including phonological, morphological, syntactic, and semantic ones to identify word boundaries in speech recognition. Based on the Metrical Segmentation Hypothesis, when linguistic information is not available, listeners use patterns of prosodic variation to identify word boundaries.
خلاصه ماشینی:
یافته های به دست آمده با تأیید فرضیه تقطیع عروضی نشان داد تکیه در بازشناسـی واژگـان فارسی از گفتار پیوسته نقش به سزایی دارد زیرا شـنونده هـا واژگـان معنـادار فارسـی را از ناواژه های تکیه -پایانی نسبت به ناواژه های تکیه -آغازی و تکیـه -میـانی بـا سـطح اطمینـان بالاتر و در مدت زمان کوتاه تری تشخیص مـی دهنـد.
یافته های پـژوهش هـای اخیـر در حـوزه روان شناسی زبان نشان داده است در صورتی که منابع اطلاعاتی زبان شناختی کافی ، ماننـد اطلاعـات نحوی ، معنایی ، بافتی و موارد مشابه برای بازشناسی مرز واژگانی به هر دلیلی در اختیار شنونده قرار نداشته باشد، وی برای تقطیع واژگانی موج آوایی و بازیابی واژه ها به ساخت نوایی پاره گفتار تکیـه می کند.
برای نمونه ، در زبان های فنلاندی ، مجاری و چکی تکیـه بـه صـورت ثابت در مرز آغازی واژه واقع می شود و در زبان هایی مانند فرانسه و فارسی ، تکیه به صورت ثابـت متنـاظر بـا مـرز پایـانی واژگـان اسـت (٢٠١٨ ,Sadeghi).
از سوی دیگر، یافته های مربوط به متغیر جایگاه واژة معنادار در ناواژه نشان داد اثر این عامل بر پاسخ های درست شناسایی شده برای تمامی واژه هـا بـه غیـر از «دانـش » معنـادار است .
٧. نتیجه گیری یافته های این پژوهش آزمایشگاهی نشان داد تکیه در فرایند بازیابی واژگانی از موج پیوسـته گفتـار نقش به سزایی دارد، زیرا شنونده ها واژگان معنادار فارسی را از ناواژه هـای تکیـه -پایـانی نـسبت بـه ناواژه های تکیه - آغازی و تکیه -میانی بهتر و در مدت زمان کوتاه تری تشخیص می دهند.