چکیده:
شناخت و درک عمیق از متن و پی بردن به لایههای زیرین معنایی، نیازمند به کارگیری ابزارهای روشمند علمی است. یکی از این ابزارها که در نظریۀ هرمنوتیک شلایر ماخر (1768-1834) مطرح میشود تاویل روانشناختی است که در جستار پیش رو در قالب یک نوع پارادایم معرفتی به نام پارادایم روان شناختگرا مورد استفاده قرار گرفته است. پارادایم روان شناختگرا بر اتخاذ مفاهیم رهیافتی ویژهای ازجمله فردیت مولف، انسانیت مولف، و فضای گفتمانی حاکم بر عصر مولف استوار میگردد. مقالۀ حاضر با هدف تبیین شاخصههای فردیت امام علی (ع) در ارتباط با مفهوم راهبردی وحدت اسلامی در پی پاسخگویی به این سوال است که بر اساس پارادایم روان شناختگرای شلایر ماخر، مفهوم رهیافتی فردیت مولف در خطبۀ 238 نهجالبلاغه چگونه نمود یافته است. مسئله وحدت همچنان یکی از چالشهای جهان اسلام است که بازگشت به گفتمان ناب اسلامی و بازخوانی مبانی اصیل آن را به ضرورتی اجتنابناپذیر مبدل میسازد. خطبۀ 238 با محوریت دعوت به وحدت و پرهیز از تفرقه یکی از منابع ارزشمند در این حوزه است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که نظم ذهنی و ساختار منطقی حاکم بر گفتمان امام علی (ع) در ارتباط با مسئله وحدت، ریشهیابی دقیق عوامل تفرقهساز و سپس ارائه راه حلهای رفع مشکل، جایگاه ویژه تعقّل و خردورزی در گفتمان علوی و خود پندارۀ مثبت در تعامل با مخاطب از برجستهترین شاخصههای فردیّت آن حضرت در خطبۀ مذکور به شمار میآید.
Deep knowledge, understanding of the text, and finding underground semantic layers require applying scientific, systematic tools. One of these tools presented in Schleiermacher’s hermeneutics theory (1768-1834) is a psychological interpretation used in the present article in the form of an epistemic paradigm named psychological paradigm. The achievement of focusing on this paradigm is to present scientific solutions to Nahj-al-Balaghe’s interpreter to infer meaning from Nahj-al-Balaghe’s text. The psychological paradigm is established by adopting particular approach concepts’ including author individuality, author humanity, and discourse space dominant in the author’s epoch. The present article aims to explain features of Imam Ali (AS)’s individuality concerning the strategic concept of Islamic unity, looking to answer this question according to Schleiermacher’s psychological paradigm of how the approachable concept of the author’s individuality is demonstrated in Nahj-al-Balaghe’s 238th sermon? The unity issue is still one of the challenges of the Islamic world that makes the return to pure Islamic discourse and re-reading its simple principles an unavoidable necessity. Sermon 238, regarding the invitation of unity and forbidding division, is one of the richest sources in this field. The obtained results indicate that subjective order and logical structure are dominant over Imam Ali (AS)’s discourse in confronting the unity issue, precise rooting of dividing elements and then presenting solutions for solving the problem, the special place of rationality and rationalizing in Alavi discourse and positive self-concept while interacting with the audience are among the most notable features of his holiness’s individuality in the mentioned sermon.
خلاصه ماشینی:
مقالۀ حاضر با هدف تبيين شاخصه هاي فرديت امام علي (ع ) در ارتباط با مفهوم راهبردي وحدت اسلامي در پي پاسخگويي به اين سؤال است که بر اساس پارادايم روان شناخت گراي شلاير ماخر، مفهوم رهيافتي فرديت مؤلف در خطبۀ ٢٣٨ نهج البلاغه چگونه نمود يافته است .
نتايج به دست آمده نشان مي دهد که نظم ذهني و ساختار منطقي حاکم بر گفتمان امام علي (ع ) در ارتباط با مسئله وحدت ، ريشه يابي دقيق عوامل تفرقه ساز و سپس ارائه راه حل هاي رفع مشکل ، جايگاه ويژه تعقّل و خردورزي در گفتمان علوي و خود پندارٔە مثبت در تعامل با مخاطب از برجسته ترين شاخصه هاي فردّيت آن حضرت در خطبۀ مذکور به شمار ميآيد.
مقالۀ حاضر با هدف تبيين شاخصه هاي فرديت امام علي (ع ) در ارتباط با مفهوم راهبردي وحدت اسلامي در پي پاسخگويي به اين سؤال است که بر اساس پارادايم روان شناخت گراي شلاير ماخر، مفهوم رهيافتي فرديت مؤلف در خطبۀ ٢٣٨ نهج البلاغه چگونه نمود يافته است ؟ محورهاي بنياديني که مقاله حاضر بر اساس آن تدوين شده است ، عبارت است از: شاخصه هاي فرديت امام علي (ع ) در مسئله تاريخي ـ راهبردي وحدت اسلامي، بايسته هاي تحقق وحدت اسلامي وتمرکز بر المان اسلامّيت ، به عنوان عامل قدرت و وحدت است .
اين مقاله با دانش هرمنوتيک مؤلف محور به خوانش انديشه امام علي (ع ) در باب استراتژي صلح طلبي و جنگ ستيزي ميپردازد و در قالب پارادايم تأويل روان شناخت گرا، با تمرکز بر يکي از مؤلفه هاي آن که فهم فضاي گفتماني حاکم بر ذهنيت مؤلف است ، خطبۀ ٤٠ نهج البلاغه را مورد بررسي قرار ميدهد.