چکیده:
حقوق اداری در سالهای اخیر با مفاهیم بدیعی پیوند خورده است. این شاخه از حقوق دیگر مانند گذشته تنها نقش بازدارنده و محدودکننده ندارد. بلکه با موضوعات جدیدی چون نظام شایسته سالار، حکمرانی خوب، اثربخشی، کارآمدی، هدفمندی و نظایر آن ارتباط یافته؛ و به نوبه خود، جهت اداره شایسته جامعه در پرتو قوانین مدیریتی تلاش میکند. بر اساس پیش فرضها، شایستگی نیازمند استمرار و توسعه است که به افزایش انگیزه و مسئولیت پذیری منجر میگردد؛ که ماحصل آن ما را به سلامت نظام حقوق اداری نزدیک تر میکند. در این راستا، نگارنده در تلاش است؛ با تعمق و نگاهی توصیفی –تحلیلی مهمترین انگارههای حقوقی - مدیریتی را که در جهت ایجاد نظام شایستهگرا و بدور از هرگونه تبعیض مورد توجه قرار گرفته؛ و یا مورد نیاز است را شناسایی و مورد ارزیابی قرار دهد. جهت پاسخگویی به این نکته که، تحقق یک سیستم شایسته سالار متضمن چه پیش بایستهایی است و موانع تثبیت آن در جامعه کنونی چیست. تحلیل وضعیت موجود نظام اداری، منعکس کننده این نکته است که ضعف قوانین موضوعه، ورود جامعه به «عصبیت نوین» و «عدم چرخش درست نخبگان» از عوامل قابل توجه ناکارامدی این سیستم به شمار میرود.
In recent years, Administrative Law have been linked to hetorical concepts. This branch of law, as in the past, has no limitative and restrictive role. Rather, it is linked with new issues such as meritocratic system, good governance, effectiveness, efficacy, pragmatism, purposivism, etc., and in turn, it tries to administer the society effectively in the light of the management rules. According to the assumptions, meritocracy requires continuity and development that leads to increased motivation and responsibility which would bring us closer to the health of the administrative law system.
In this regard, the researcher is seeking to identify and analyze the most important legal-managerial ideas, which are intended to create a meritocratic and non-discrimination system, using descriptive-analytical approach; in order to answer the question of what features the meritocratic system has and what the barriers exist to its realization in society. The results reflect the fact that the legislathion of case- law , presence of a modern Asabiyyah and the lack of elites' rotation are the significant factors in the inefficiency of such system in societies.
خلاصه ماشینی:
این مفهوم در مبانی سازمان و مدیریت ، علاوه بر اینکه دربردارنده مشخصه های نمودی انتخاب ، انتصاب و نگهداری افراد است ، به طور مشخص شامل فاکتورهای کلیدی وسیعی است که هنوز در استقرار نظام شایسته سالار بر آن اتفاق نظر عمومی حاصل نیست .
در این راستا دو گام اساسی و چالش برانگیز در عملکرد دولتها سرلوحه ، قرار گرفته و تثبیت گشته است : ایجاد نظام حکمرانی مطلوب و تضمین صیانت حقوق شهروندی از طریق ساز و کارهای نظارتی در فضایی بدور از تبعیض در جهت ایجاد نظامی شایسته سالار، به گونه ایکه « ژان ژاک روسو» اصل برابری را غایت قانونگذاری ١می داند (ویژه ، ١٣٨٣،ص ٢٣١) .
در نظام های پیشرفته اداری، دولتها با برنامه ریزیها و سیاست گذاریهای حساب شده و جهت دار تلاش می نماید تا علاوه بر ایجاد فضای مناسب برای شرکت مردم در اداره امور کشور، عملکرد دستگاه ها و مقامات خود را با الگوی اصول حکمرانی مطلوب شکل داده و نهایتاً علاوه بر نیل به «حکومت مداری متکامل »در بدنه خود به «نظام عدالت اداری» و آنچه تحت عنوان اداره شایسته یاد میشود، دست یابند .
«وبر» ویژگیهای دیوان سالاری را در کتاب «دین - قدرت - جامعه » اینگونه شرح میدهد: وجودسلسله مراتب اقتدار؛ انتصاب برحسب شایستگی ؛مقررات مکتوب و از پیش تعیین شده ؛غیرشخصیبودن ؛اجرای وظایف به طور مستمر ؛ تقسیم کارگسترده ؛جدایی اموال سازمان واموال شخصی؛ جدایی محل سکونت و محل کار؛ انحصاری نبودن مقامات و پست های رسمی؛وجودیک نظام بایگانی منظم ؛ وجودیک نظام نظارت یکنواخت ، که باعث سه نوع دیوانسالاری می گردند (وبر،١٣٨٩،ص ١١٥).