چکیده:
حیات فرهنگی اشیاء یکی از حوزههای مطالعات فرهنگی و جامعهشناسی فرهنگی و بینا رشتهای است که در پژوهشهای ایرانی محدود و کمبضاعت است. ما در این مقاله با عنایت به این کاستی پژوهشی تلاش خواهیم کرد تا به موجودیت اجتماعی و فرهنگی «در» بهمثابه یک شیء و پدیدار نظر کنیم. این امر از خلال مطالعهی تفسیری دو فیلم «خانهی پدری» (کیانوش عیاری) و «آشغالهای دوستداشتنی» (محسن امیر یوسفی) محقق خواهد شد. رویکرد نظری و روششناختی ما در این مقاله مبتنی بر آرا و نظریات زیمل است. نتایج این مطالعه با پذیرش این پیشفرض که «انسان موجودی است مرز آفرین و دارای قوه وصل و فصل» نشان میدهد که پدیده «در» در این آثار عامل ایستایی، توقف و فروبستگی است. در فیلم خانهی پدری مردان درْ میسازند، دیوار میکشند و پردهپوشی میکنند اما این زنان هستند که دیوار برمیچینند و قفل درها را میگشایند و از حقیقت پردهدَری میکنند. همچنین در این فیلمها بهواسطه عنصر «در» شاهد دیالکتیک درون و بیرون، پنهان و آشکار بودگی و همچنین امر شخصی و غیرشخصی هستیم. مطالعه این دو فیلم نشان میدهد که «در» همچنین با مقوله جنسیت، فردیت، سلطه، رازداری و امر تاریخی، گرهخورده است. همچنین در کنار عنصر «در» عناصری دیگر همچون دیوار، قاب، پنجره و قفل، چونان یک موتیف و منظومهای معنایی عمل میکنند که باب تفاسیر اجتماعی و فرهنگی را به خوانش متن میگشایند.
خلاصه ماشینی:
نتايج اين مطالعه با پذيرش اين پيش فرض که «انسان موجودي است مرزآفرين و داراي قوه وصل و فصل » نشان ميدهد که پديده «در» در اين آثار، نه تنها عاملي براي نمايش ديالکتيک درون و بيرون و همچنين امر شخصي و غير شخصي ميشود که با همنشيني با عناصري ديگر همچون ديوار، قاب ، پنجره و قفل ، چونان يک موتيف و منظومه اي معنايي عمل ميکنند که باب تفسير اجتماعي درباره تکرار تاريخ ، تسلسل حوادث و نسبت آنها با جنسيت و سلطه را باز ميگشايند.
زيمل در مقالۀ «پل ها و درها»، اين دو پديدة انسان ساز را که تا پيش از او وجه عملکرديشان 155 مورد توجه بود، تحليلي معنا ميکند و امکاناتي را که ساخت چنين کالبدهايي براي برهم کنش هاي تفسير زيملي «در» در فيلم هاي «خانۀ پدري» اجتماعي فراهم ميآورند، ميکاود.
از طريق اين واحد متناهي محدود و نامحدود به هم پيوند ميخورند، اما نه به صورت هندسي مرده آن گونه که در يک ديوار صرف شاهديم ؛ بلکه بيشتر به صورت امکان يک مبادله مستمر و دوسويه - برخلاف پل که فقط امر محدود را به امر محدود وصل ميکند؛ 156 بنابراين در، ما را از اين نقاط تثبيت شده آزاد ميکند، درحاليکه فرقي نميکند که فرد از کدام پياپي ٦٦ جهت از روي پل بگذرد، تفاوتي کلي ميان قصد به درون آمدن و قصد بيرون رفتن در مقايسه با در وجود دارد.
تفسير زيملي «در» در فيلم هاي «خانۀ پدري» لازم به توضيح است که در اين مقاله تحليل ها با توجه به جامعه شناسي صورت و محتوا، در و ...