چکیده:
قراردادهای بیع متقابل در زمینه نفت و گاز همچون سایر قراردادهای موجود در عرصه سرمایه گذاری خارجی دارای قلمرو و مبانی خاصی است که در هر کشوری با توجه به مقررات موجود و قراردادهای فی مابینی که متعهدین آن را منعقد می نمایند شکل گرفته است. اما مسئله ی مهمی که در مقاله ی حاضر، نویسندگان به دنبال آن هستند این است که قلمرو قانونی و مبنای قراردادهای بیع متقابل در زمینه نفت و گاز در عرصه ی بین المللی و حقوق ایران چه می باشد؟ در پاسخ به این مسئله می بایست عنوان داشت که قلمرو و مبنای این نوع قراردادها را می توان با توجه به سیاست تقنینی کشورها همچون حقوق ایران مطابق فقه و مقررات موجود مورد مطالعه قرار داد. البته در برخی موارد نیز، رویه قضایی حاکم مورد حکم قرار می گیرد. مبانی حاکم بر اصول قراردادهای بیع متقابل و الگوهای جدید قرارداد نفتی را می توان در مواردی همچون هماهنگ سازی و یکنواخت سازی قراردادهای نفتی، تعهد به شرط تضامین برای طرفین قراردادهای نفتی و گسترش روابط تجاری عنوان داشت. از این رو در پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با استناد از منابع کتابخانه ای ابعاد موضوع پژوهش مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
Oil and gas reciprocal sale agreements, like other existing agreements in the field of foreign investment, have a special territory and principles that have been formed in each country according to the existing regulations and the agreements between them that the parties conclude. But the important question that the authors seek in this article is what is the legal scope and basis of oil and gas reciprocity agreements in the international arena and in Iranian law? In response to this issue, it should be noted that the scope and basis of this type of contract can be studied according to the legislative policy of countries such as Iranian law in accordance with existing jurisprudence and regulations.The principles governing the principles of reciprocity agreements and new patterns of oil contracts can be described in cases such as harmonization and standardization of oil contracts, commitment to the condition of guarantees for the parties to oil contracts and the expansion of trade relations. Therefore, in the present study, the dimensions of the research subject will be studied descriptively and analytically, citing library sources.
خلاصه ماشینی:
اما مسئله ي مهمي که در مقاله ي حاضر، نويسندگان به دنبال آن هستند اين است که قلمرو قانوني و مبناي قراردادهاي بيع متقابل در زمينه نفت و گاز در عرصه ي بين المللي و حقوق ايران چه مي باشد؟ در پاسخ به اين مسئله مي بايست عنوان داشت که قلمرو و مبناي اين نوع قراردادها را مي توان با توجه به سياست تقنيني کشورها همچون حقوق ايران مطابق فقه و مقررات موجود مورد مطالعه قرار داد.
com مقدمه / منظور از اصطلاح بيع متقابل يا توافق بازخريد محصول يکي از اقسام تجارت متقابل ١ است که از سوي کمسيون اقتصادي اروپا به شرح پيش رو تبيين گرديده است :«در اين شيوه ، موضوع معامله اوليه عبارت مي باشد از ماشين آلات ، تجهيزات ، حق اختراع ، اکتشاف و دانش فني يا کمک هاي فني که تحت عنوان تجهيزات تکنولوژي نامگذاري شده است و به منظور نصب آنها و استقرار تسهيلات توليدي که براي خريدار مورد استفاده قرار مي گيرد، همچنين طرفين توافق مي نمايند که فروشنده متعاقباً توليدات به دست آمده از تسهيلات توليدي ياد شده را از خريدار اوليه تهيه نمايد و تعريف مذکور فاقد عنصر اساسي قراردادهاي بيع متقابل يعني استهلاک هزينه ها، سود سرمايه گذاري و غيره از محصولات توليدي ناشي از تسهيلات است که فعل مميز آن از ديگر شيوه هاي تجارت متقابل مي باشد.
١ بنابراين مشخصاً هدف عمده در استفاده از اين نوع قرارداد بين المللي نفتي در ايران ، تحصيل و کسب ارز خارجي و تخصص و تکنولوژي 507 / مورد نياز براي اقدام پرهزينه ، پرخطر و پيچيده اجراي پروژه هاي نفت و گاز است که به عنوان يک اصل مهم در قراردادهاي بيع متقابل مطرح است .