چکیده:
پیروان فلسفهی اسلامی باید نسبت خویش را با حس و تجربه مشخص نمایند تا بتوانند به رشد، روزآمدی و در موارد فراوانی به تولید دست یابند و خود را به عنوان جریانی زنده و پویا به جهان فلسفه معرفی نمایند. یکی از مباحث مطرح در فلسفهی معرفت؛ مسئلهی رابطهی حواس ظاهری با حکم در قضایا است. این مقاله با استفاده از منابع کتابخانهای و بهرهگیری از روشهای توصیفی، تحلیلی و استدلالی و رویکردهای تاریخی و منطقی درپی پاسخ به این پرسشها است که: دیدگاههای فلاسفهی اسلامی در خصوص رابطهی حواس ظاهری با حکم در قضایا چیست؟ و نظریهی مختار در این مسئله چگونه است؟ نتیجه اینکه مسئله مذکور از سوی فلاسفهی اسلامی به صورت جدی مورد توجه واقع نشده است. یکی از راههای شناخت این رابطه که مورد توجه ما نیز هست، تحلیل از طریق مراحل شناخت تصدیقی و گزاره-ای است.ه صورت جدی مورد توجه واقع نشده است. یکی از راههای شناخت این رابطه که مورد توجه ما نیز هست، تحلیل از طریق مراحل شناخت تصدیقی و گزاره-ای است.
scholars of Islamic philosophy must determine their relationship with sense and experience so that they can achieve growth and in many cases production and recognize themselves as a living and dynamic stream in the world of philosophy. One of the topics discussed in the philosophy of knowledge is the relationship between the external senses and the judgment in proposition. This article, by using library resources and using descriptive, analytical and argumentative methods and historical and logical approaches, seeks to answer these questions, which are the views of Islamic philosophers regarding the relationship between the external senses and the judgment in proposition and also the analysis of the chosen theory in this matter. The result is that Islamic philosophers have not paid serious attention to the mentioned issue. One of the ways of knowing this relationship, which is also of interest to us, is analysis through the stages of affirmative and propositional knowledge.
خلاصه ماشینی:
مقاله حاضر با استفاده از روش هاي توصيفي، تحليلي و استدلالي و رويکرد تاريخي- منطقي به دنبال دست يابي به پاسخ پرسش هاي ذيل است : ١- ديدگاه هاي فلاسفه اسلامي درباره رابطه حواس ظاهري با حکم در قضايا چيست ؟ ٢- نظريه مختار درباره رابطه حواس ظاهري با حکم در قضايا چيست ؟ تا جايي که نگارنده بررسي نموده ، مسئله فوق داراي پيشينه قابل توجهي نيست و تنها استاد محمد حسين زاده در کتاب منابع معرفت مطالبي در اين خصوص بيان نموده است .
همچنين هنگامي که جسم سنگيني را حمل ميکنيم ، احساس سنگيني مينماييم و از آن متأثر ميشويم ؛ اما فهم اينکه سنگيني احساس شده ، به دليل جسم سنگين خارجي حاصل شده است ، به عهده حس نيست و نفس نيز به حسب ذاتش -که جزئي را ادراک نميکند و تنها مدرک حقايق کلي است - اين توان را ندارد؛ بلکه نفس به واسطه نوعي تجربه به منشأ خارجي سنگيني، به سبب آن سنگيني حس شده علم پيدا ميکند (همان ، ص ٤٩٩).
با مشاهده حضوري قواي ادراکي خود ميتوانيم بر اين امر صحه بگذاريم که در ادراک حسي آنچه از حواس برميگيريم ، تصور صرف است و تصديق يا قضيه يا حکم از راه قوه عقل حاصل ميگردد (حسين زاده ، ١٣٩٤، ص ٦١).
بنابراين در مرحله تصديقات عقلي پايه حواس هيچ نقشي در رسيدن به تصديق ندارند و اين عقل است که براي خودش صورت مسئله را تبيين و واضح ميکند و درنهايت حکم به «الف ب است » ميدهد.
بر اساس ديدگاه مختار در مرحله تصديقات عقلي پايه ، حواس هيچ نقشي در رسيدن به تصديق ندارند و اين عقل است که براي خودش صورت مسئله را تبيين و روشن ميکند و درنهايت حکم به «الف ب است » ميدهد.