چکیده:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ادراکات ادراکات فعالیت های کلاسی و راهبردهای یادگیری خود تنظیمی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بود.روش: پژوهش حاضر، از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ نوع پژوهش توصیفی- پیمایشی بود. جامعه اماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع دبیرستان شهرستان سبزوار در سال تحصیلی 1397-98 بود که با استفاده از فرمول کوکران و با روش خوشه ای، تعداد اد 322 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه راهبردهای یادگیری خودتنظیمی( MSLQ ) پینتریچ و دی گروت (1990)، پرسشنامه سنجش ادراکات فعالیت های کلاسی جنتری و همکاران (2002) و پرسشنامه پیشرفت تحصیلی مکاینرنی (ISM) (1992) بود. تجزیه و تحلیل داده ها بااستفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون و مدل یابی معادلهی ساختاری برای بررسی برازش الگوی معادلهی ساختاری با دادههای جمعآوریشده، وبا استفاده از نرم افزار Spss نسخه 21 و AMOS نسخه 18 در سظح معناداری 0.05 انجام شد. یافته ها: یافتههای پژوهش بیانگر آن است که ادراکات فعالیت های مدرسه ای و راهبردهای یادگیری خود تنظیمی بر عملکرد تحصیلی در بین دانش آموزان دبیرستان شهر سبزوار رابطه مثبت و معنی داری داشتند (P < /span><0.005).نتیجه گیری: براساس یافته ها آموزش خودتنظیمی در افزایش راهبردهای یادگیری و عملکرد تأثیر داشته است و میزان استفاده از راهبردهای شناختی، راهبرد فراشناختی و راهبردهای مدیریت منابع را بیشتر گزارش کرده بودند و همچنین عملکرد تحصیلی بالایی داشتند.
Purpose: The aim of this study was to investigate the relationship between perceptions of classroom perceptions and self-regulated learning strategies on students' academic achievement. Methodology: The present study was applied in terms of purpose and descriptive-survey in terms of type of research. The statistical population included all high school students in Sabzevar city in the academic year of 2018-19. Using the Cochran's formula and clustering method, the number of 322 people was selected as a sample. Data collection tools included the Pinterich and DeGrout Self-Regulation Learning Strategy Questionnaire (MSLQ) (1990), the Center for Perceptual Assessment of Gentry Classmates et al. (2002), and the McMinner Academic Progress Questionnaire (ISM) (1992). Data analysis was performed using Pearson correlation coefficient test and regression and structural equation modeling to investigate the fit of structural equation model with the collected data, using SPSS software version 21 and AMOS version 18 in a significant 0.05 system. Results: The research findings indicate that perceptions of school activities and self-regulated learning strategies on academic performance were positive and significant among high school students in Sabzevar (P Conclusion: According to the findings, self-regulatory education has been effective in increasing learning and performance strategies and they have reported higher use of cognitive strategies, metacognitive strategy and resource management strategies and also had high academic performance.
خلاصه ماشینی:
يافته ها: يافته هاي پژوهش بيانگر آن است که ادراکات فعاليت هاي مدرسه اي و راهبردهاي يادگيري خود تنظيمي بر عملکرد تحصيلي در بين دانش آموزان دبيرستان شهر سبزوار رابطه مثبت و معني داري داشتند (٠٠٠٥>P).
براي تجزيه وتحليل يافته ها در بخش آمار توصيفي از جدول توزيع فراواني، ميانگين و انحراف استاندارد و در بخش آمار استنباطي از و در بخش آمار استنباطي از آزمون ضريب همبستگي پيرسون و رگرسيون و مدل يابي معادله ي ساختاري براي بررسي برازش الگوي معادله ي ساختاري با داده هاي جمع آوري شده ، با نرم افزار آماري spss نسخه ٢١ استفاده شده است .
از آنجا که مقدار ضريب تعيين تعديل شده ٠/٢٦١ مي باشد لذا متغيرهاي ادراکات فعاليت هاي مدرسه اي و راهبردهاي يادگيري خود تنظيمي ٢٦ درصد از واريانس متغير عملکرد تحصيلي دانش آموزان را تبيين مي کند..
آزمون فرضيه فرعي اول : بين ادراکات فعاليت هاي مدرسه اي و راهبردهاي يادگيري خود تنظيمي بر عملکرد تحصيلي دانش آموزان دارد.
آزمون فرضيه فرعي اول تحقيق ضريب همبستگي سطح معناداري همبستگي پيرسون 0/481 0/000 از آنجا که مقدار سطح معناداري اين آزمون کمتر از ٠/٠٥ و برابر ٠/٠٠٠ بدست آمده است ، لذا فرضيه H٠ رد شده و H١ تاييد مي گردد و در نتيجه بين ادراکات فعاليت هاي مدرسه اي دانش آموزان و عملکرد تحصيلي آن ها رابطه معناداري وجود دارد.
بحث و نتيجه گيري هدف اين پژوهش بررسي رابطه ادراکات فعاليت هاي مدرسه اي و راهبردهاي يادگيري خود تنظيمي بر عملکرد تحصيلي بود.