چکیده:
زمینه و هدف: مدیریت دانش یکی از عوامل اثرگذار در چابکی و اثربخشی عملکرد اداره فرهنگی و تربیتی زندانهای استان تهران بهشمار آمده و توسعه آن میتواند سبب بهبود عملکرد حوزه اصلاح و تربیت و کاهش رفتارهای پرخطر در بین زندانیان و خانوادههای آنان شود. از اینرو باتوجه به اهمیت مدیریت دانش، هدف اصلی پژوهش حاضر ارائه مدل کمی مدیریت دانش در اداره امور فرهنگی و تربیتی زندانهای استان تهران است. روش: پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری دادهها، توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش 271 نفر از کارکنان و مدیران امور فرهنگی زندانهای استان تهران بودند که برمبنای جدول مورگان 160 نفر بهروش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامه 21 گویهای محققساخته است. محاسبه پایایی ابزار پژوهش، پرسشنامه بین نمونه 25 نفری توزیع شد و میزان آلفای کرونباخ در پرسشنامه 79/0 بهدست آمد. برای تحلیل دادهها از روش معادلات ساختاری و تکنیک دیمتل استفاده شده است. یافتهها: یافتههای حاصل از اجرای آزمون معادلات ساختاری نشان داد که مدل احصاء شده از برازش مناسب برخوردار بوده و بالاترین رتبه مربوط به مؤلفه شفافیت است و مؤلفههای شبکه خبرگان، سهولت دسترسی و فرایندهای ارزیابی دانش در رتبههای دوم تا چهارم قرار گرفتند. نتایج: نتایج پژوهش نشان داد، مؤلفههای سهولت دسترسی، شفافیت و اعتماد ازنظر تأثیرگذاری در رده مؤلفههای اصلی تأثیرگذار بر مدیریت دانش و مؤلفههای شبکه خبرگان، پاداش و راهبرد در رده مؤلفههای اصلی تأثیرپذیر از مدیریت دانش قرار دارند. بنابراین با ارتقاء و بهبود مؤلفههای تأثیرگذار میتوان درنهایت موجب اعتلاء مدیریت دانش و بهبود جریان دانش در اداره امور فرهنگی زندانهای استان تهران میشود.
Background and Aim: Knowledge management is one of the effective factors in the agility and effectiveness of the performance of the Cultural and Educational Department of Tehran Prisons and its development can improve the performance of the field of correction and education and reduce high-risk behaviors among prisoners and their families. Therefore, considering the importance of knowledge management, the main purpose of this study is to present a quantitative model of knowledge management in the Department of Cultural and Educational Affairs of Tehran Prisons. Method: The present study is descriptive-survey in terms of purpose and descriptive-survey in terms of data collection. The statistical population of the study was 271 employees and managers of cultural affairs of prisons in Tehran province, and based on Morgan's table, 160 people were selected by simple random sampling method. The data collection tool is a 21-item researcher-made questionnaire. To calculate the reliability of the research instrument, the questionnaire was distributed among 25 samples and Cronbach's alpha was 0.79 in the questionnaire. Structural equations and the Dimitel technique have been used to analyze the data. Results: The findings of the structural equation test showed that the enumerated model was well-suited and had the highest transparency component, and the components of the expert network, ease of access, and knowledge evaluation processes were ranked second to fourth. Conclusion: The results showed that the components of ease of access, transparency and trust are among the main components affecting knowledge management and the components of the network of experts, reward and strategy in the category of the main components affected by knowledge management. Therefore, by upgrading and improving the effective components, it can ultimately improve knowledge management and improve the flow of knowledge in the Office of Cultural Affairs of Tehran Province Prisons.
خلاصه ماشینی:
ازآنجائ ي که اداره امور فرهنگي و تربيتي زندان هاي استان تهران فاقد الگوي مناسب و بومي در حوزه مديريت دانش است و برنامه ريزي فعاليت ها در حوزه هاي مختلف فقط براساس نظرات و تجربيات سازماني انجام مي پذيرد با پياده سازي مديريت دانش ، مي تواند احساس اعتماد، شفافيت و انگيزه را در بين کارکنان فراهم آورد تا افراد با شور و شوق تمام درپي يادگيري و انتقال آموخته هايشان به ديگران باشند تا ضمن نهادينه شدن فرهنگ احساس تعلق خاطر به سازمان در بين کارکنان ، آنها اجازه سعي و خطا، تجربه و يادگيري داشته باشند و ارتباطات به مرزهاي گروهي ، بخشي و حتي سازماني محدود نشود و جريان آزاد اطلاعات ، دانش و ايده ها برقرار شود.
ضمن اينکه با نگاهي اجمالي به يافته هاي ساير پژوهشگران مانند بهاردواج (٢٠١٩)، کيانو، شجاعت ، حسين ، نواز و علي (٢٠١٨)، رمضاني ، مدهوشي ، فلاح لاجيمي و رازقي (١٣٩٨)، محمدعلي خلج و زارعيان (١٣٩٥) و قرباني زاده ، نوربخش و منصوريان (١٣٩٠) مشاهده مي شود که مؤلفه هايي همچون اعتماد، شفافيت ، سهولت دسترسي به دانش ، شبکه خبرگان و نظام انگيزشي مورد تاکيد قرار گرفته است و در اين پژوهش که برپايه پرسشنامه محقق ساخته برگرفته از ايده هاي حاصل از نظرات و ديدگاه هاي خبرگان و مددجويان اداره امور فرهنگي و تربيتي زندان هاي استان تهران شکل گرفته ، نيز بکار رفته است .