چکیده:
پرداختن به شعر حافظ از یک جهت، به معنای عدم تحقیق دقیق در افکار اوست. شعر او چندلایه و چندپهلو بوده و موضوعات گوناگونی را دربر میگیرد. بر این اساس، پدیدۀ عشق و تبیین روابط عاشق و معشوق در غزلیات او ابعاد فراشخصی پیدا میکند و موضوعات سیاسی- اجتماعی زمانهاش را شامل میشود. شاعر در روساخت به بازنمایی این پیوندها میپردازد تا مخاطبان عام خود را به اقناع برساند، اما در ژرفساخت، برداشتها و آراء انتقادیاش را شرح میدهد تا برگسترۀ درک و شعور مخاطبان خاص و نکتهسنج خود بیفزاید و خویشکاری ادبی و مردمی خود را ادا نماید. هدف پژوهش حاضر، بررسی اغراض سیاسی- اجتماعی حافظ از بازنمایی روابط عاشق و معشوق در غزلیات با استناد به منابع کتابخانهای و روش توصیفی- تحلیلی است. نتایج تحقیق نشان می-دهد که سه وجه اشتراک اصلی میان شخصیت معشوق (وجه روساخت) و شاه (وجه ژرفساخت) وجود دارد که عبارت است از: 1. کنشهای پادشاهمآبانۀ معشوق 2. معشوق را شاه نامیدن 3. مواجه بودن و شاه با افراد بسیار. بر این پایه، یکی از اهداف حافظ از انعکاس مسائل غنایی و عاشقانه، بازنمایی و تبیین افکار سیاسی و اجتماعی خود بوده است. البته، این روش باعث چندلایگی متن تولیدی و دیریابی اغراض شاعر از سوی بیشینۀ گروه هدف (مخاطب عام) شده است. اصلیترین دلیل استفاده از چنین روشی، شرایط نامطلوب سیاسی و اجتماعی و عدم انتقادپذیری صاحبان قدرت در آن دوره بوده است.
Addressing Hafez's poetry in one sense means not carefully researching his thoughts. His poetry is multi-layered and multi-faceted and covers a variety of topics. Accordingly, the phenomenon of love and the explanation of the relationship between lover and lover in his sonnets take on transnational dimensions and includes the socio-political issues of his time. In the superstructure, the poet represents these connections in order to convince his general audience, but in depth, he describes his critical perceptions and opinions in order to increase the understanding of his specific and punctual audience and to express his literary and popular selfishness. N. The purpose of this study is to investigate Hafez's socio-political intentions of representing the relationship between lover and beloved in lyric poems with reference to library sources and descriptive-analytical method. The results show that there are three main commonalities between the character of the beloved (superstructure) and the king (deep construction), which are: 1. Facing and the king with many people 2. Calling the beloved king 3. The actions of the king ا Lover. On this basis, one of Hafez's goals in reflecting lyrical and romantic issues has been to represent and explain his political and social thoughts. Of course, this method has caused the multi-layered text of the production and navigation of the poet's intentions by the maximum target group (general audience). The main reason for using such a method was the unfavorable political and social conditions and lack of criticism of those in power at that time.
خلاصه ماشینی:
بر اين اسـاس ، پديدة عشـق و تبيين روابط عاشـق و معشـوق در غزليات او ابعاد فراشـخصـي پيدا ميکند و موضـوعات سـياسـي- اجتماعي زمانه اش را شـامل ميشـود.
(معين ، ١٣٧١، ج ٢: ٢٣٠٣) حافظ با پي بردن به اين مهم که عشـق و پيوندهاي ميان عاشـق و معشـوق داراي ظرفيت هاي برجسـته اي براي بازنمايي آراء اجتماعي و حتي سـياسـي هسـتند، آن را دسـت مايه اي مناسـب براي انتقال ديدگاه هاي خود به مخاطبان قرار داده اسـت تا ضـمن آنکه بر جذابيت هاي ظاهري شـعر خود ميافزايد، فضاي فکري گروه هدف را تقويت کند و به آن سويه اي جامعه محور دهد.
(عباديان ، ١٣٧٩: ٩٨) با نظرداشــت اين پيش انگارة ذهني، نگاهي به شــعر حافظ نشــان ميدهد که او اگرچه در ظاهر از پديدة مرسـوم و مقبولي چون عشـق سـخن ميگويد و روابط عاشـق و معشـوق را چون سـنت گذشـتگان شـرح ميدهد، اما صــرفاً خود را محدود و مقيد به اين مقوله نميکند و تلاش دارد با در نظر گرفتن وضــعيت ســياســي و اجتمـاعي زـماـنۀ پرآشـــوبي کـه در آن زيســـت ميکـند، ـبه عشـــق ـماهيتي جـدـيد دهـد و برداشـــت هـاي انتقـادي چندلايه اي از آن ارائه نمايد و به بيان ديگر، تعريفي جديد براي اين مفهوم فراگير بيان کند.
شـاعر با بياني مبهم و چندلايه از رفتار معشـوق و نيز، با ذکر ترکيب کليدي «شـاه ترکان »، سـويه هاي سـياسـي اين شـعر را آشـکار ٦٠٧ ميکند و در واقع ، روابط عاشـق و معشـوق را پوشـشـي براي تبيين سـخن اصـلي خود قرار ميدهد.