چکیده:
هنرسازه های ادبی از مهم ترین مباحث مطرح در حوزه نقد ادبی، علی الخصوص علم بلاغت هستند که صورتگرایان روس نیز بدانها توجه داشتهاند. اصطلاح «هنرسازه» به مجموعه فنون بلاغی اطلاق می شود که در عربی با اصطلاح «الفنون الادبیه» شناخته می شود و در مطالعات فرمالیسم به جای «priem» روسی و «device» انگلیسی به کار گرفته میشود.
این مقاله با رویکرد صورتگرایان روسی نوشته شده مبنی بر این که صورت گرایان روس معتقدند هنر در مرتبه نخست، موضوع سبک و تکنیک است؛ تکنیک علاوه بر اینکه شیوه است، موضوع هنر نیز هست؛ بنابراین «آنچه» نویسنده می گوید مهم نیست، بلکه اینکه «چگونه» میگوید اهمیت دارد.
همچنین آنچه صورت گرایان روس در ادبیات و هنر قابل مطالعه و بررسی می دانند، فقط حوزه هنرسازههاست و ارتباطی به مباحث دیگری ندارد.
در این مقاله تلاش بر این است که میزان مفیدبودن هنرسازهها در سه سوره الرحمن، حدید و حشر بررسی شود، سپس با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به تبیین نقش این هنرسازههای بدیعی در به شگفتی آوردن مخاطب، با تکیه بر مقوله صورتگرایان روس پرداخته شود.
مهم ترین نتیجه مقاله نشان می دهد بیشترین هنرسازه های به کاررفته در سه سوره یادشده، مفید هستند که با توجه به ویژگیهای آنها، در حوزه های چهارگانه فرمالیسم روسی یعنی: ادبیت، فرم، جادوی مجاورت، و ساختار ساختارها، به شکل شگفت انگیزی نمایان میشوند و درنتیجه باعث جذب و به شگفتیآورنده شنونده و خواننده می شوند.
خلاصه ماشینی:
٧. مقاله « و مضات اسلوبيه سوره الرحمن » نويسنده ها محمد خاقاني و مريم جليليـان : در اين مقاله کوشيده اند تا سوره الرحمن را از منظر صرفي ، نحوي و دلالـي و آوايـي مـورد بررسي قرار دهند و از نتيجه اي که به دست آمده است رعايت فواصل و ايقاعـات و کثـرت کاربرد حروف لين و مد در اين سوره بيشتر به چشم مـي خـورد و هـم چنـين تکـرار در ايـن سوره براي بيان مقاصد ظاهر بوده و تحليل جملات فعليه و اسميه و افعال ماضي و مضارع و معلوم و مجهول به جهت کشف معاني بلاغي مورد مداقه و بررسي قرار گرفته اسـت امـا بـه صورت جداگانه و بدون ارتباط به مضمون و معناي مورد نظر بـوده و در سـايه ي تفکيـک ، تحليل و بررسي انجام پذيرفته که چنين تحقيقي براي کشف ساختار آيـات سـوره الـرحمن چندان راه گشا نبوده است .
سر زيبايي در جناس اشتقاق اين است که در کلام نغمه ي موسيقايي که نشـئت گرفتـه از تشابه لفظي است ايجاد مي کند، و بـه ايـن طريـق يـک حرکـت ذهنـي را در توجـه دادن مخاطب از طريق اختلاف در صيغه ها موجب ميشـود و موجـب افـزايش زيبـايي در سـوره ميگردد که اين امر سخت نيست بلکه خود نشئت گرفته از طبيعت معـاني اسـت کـه آن را خداوند تعبير و به وجود آورده است هنرسازه هاي معنوي طباق طبــاق يــا تضــاد آن اســت کــه الفــاظي را بــه کــار برنــد کــه از نظــر معنــا بــا هــم در تضادند(فشارکي، محمد، نقد بديع ، انتشارات سمت ، تهـران ، ايـران ، ١٣٧٩: ص ٩١) جهـش ذهن از معنايي به معناي مقابل و متضاد آن ، احساس خاصي را بر ميانگيزد، البته بيان هنـري و تخيل ، شرط تحقق اين امر است و صرف کنار هم قرار دادن کلمات متضاد کـافي نيسـت (همان ) طباق يکي از هنرسازه ها و از وجوه آشناييزدايي در کلام و معناسـت کـه قـرآن بـه واسطه آن توانسته موجب اقناع حس زيباييشناسي مخاطب را فراهم نمايد.