چکیده:
هدف این پژوهش، ارائه الگوی تضمین کیفیت آمادهسازی دانشجو- معلمان در نظام تربیت معلم بود. برای این منظور، از روش پژوهش آمیخته اکتشافی متوالی استفاده شد. در بخش کیفی از رویکرد نظریه برخاسته از دادهها استفاده شد. با کاربرد روش نمونهگیری هدفمند، 28 نفر از افرادی که با هدف پژوهش همخوانی بیشتری داشتند انتخاب شدند و مصاحبه نیمهساختاریافته با آنان صورت گرفت. با کاربرد شیوه تحلیل مضمون، در بخش اول 20 مولفه اصلی تضمین کیفیت استخراج شدند که عبارت بودند از: سیمای معلمی، جذب دانشجو، سیستم تربیت، مدیران، اعضای هیئت علمی، کارکنان، ساختار، فرهنگ سازمانی، نظارت و ارزیابی سیستم، قوانین و مقررات، برنامه رسمی، برنامه غیررسمی، برنامه کارورزی، فرایند مربیگری، فرایند آموزش، فرایند ارزشیابی، تسهیلگرهای یادگیری، مربیگری نومعلمی، سنجش پیامدهای یادگیری و حمایت حرفهای نومعلمان. بهمنظور اعتباربخشی به الگوی تضمین کیفیت، از دو روش کمی (پرسشنامه) و کیفی (تشکیل گروه کانونی) بهره گرفته شد و الگو بهصورت مفروض ارائه شد. در بخش کمی، با بهرهگیری از روش نمونهگیری خوشهای تصادفی 745 نفر از اعضای هیئت علمی، مدیران عالی و میانی و دانشجویان انتخاب شدند. با توجه به مولفهها و زیرمولفهها، پرسشنامهای مشتمل بر 159 گویه تدوین شد که پایایی آن با اجرای مقدماتی و بهروش آلفای کرونباخ 0/94 بهدست آمد. تحلیل عاملی مرتبه دوم حاکی از آن بود که زیرمولفههای هر یک از مولفهها بهطور معناداری مولفهها را پیشبینی میکنند و الگوی ارائهشده از اعتبار لازم برای هدف پژوهش برخوردار است.
The present research has aimed to present a model to guarantee the quality of student-teacher preparation in Iran's educational system. For this purpose, a sequential, exploratory mixed research was used. Grounded theory was used in the qualitative phase. By means of purposive sampling, 28 individuals who better suited the aim of the research were selected, and semi-structured interviews were conducted with them. Content analysis led to the identification of 20 main components guaranteeing quality in the first phase: public perception of teaching profession, student admission, training system, managers, faculty members, administrative staff, structure, organizational culture, supervising and assessing the system, regulations and rules, formal curriculum, informal curriculum, internship program, coaching process, teaching process, evaluation process, learning facilitators, coaching novice teachers, assessing learning consequences, and professional support for novice teachers. To accredit the quality guarantee model, both quantitative (using questionnaires) and qualitative (forming focus groups) means were used, and the model was presented. For the quantitative phase, 745 faculty members, senior officials, mid-ranking officials and students were selected by means of random clustered sampling. A questionnaire consisting of 159 items was devised based on the given components and subcomponents, the reliability of which was determined to be 0.94 using Cronbach's alpha. Second-order factor analysis indicated that the subcomponents for each component predicted that component significantly, which shows that the model presented in this research enjoys the required credibility.
خلاصه ماشینی:
با کاربرد شيوه تحليل مضمون ، در بخش اول ٢٠ مؤلفه اصلي تضمين کيفيت استخراج شــدند که عبارت بودند از: سيماي معلمي ، جذب دانشجو، سيستم تربيت ، مديران ، اعضاي هيئت علمي ، کارکنان ، ســاختار، فرهنگ سازماني ، نظارت و ارزيابي سيستم ، قوانين و مقررات ،برنامه رسمي ،برنامه غيررسمي ،برنامه کارورزي ،فرايندمربيگري ،فرايندآموزش ،فرايند ارزشيابي ، تسهيل گرهاي يادگيري ، مربيگري نومعلمي ، سنجش پيامدهاي يادگيري و حمايت حرفه اي نومعلمان .
با وجود اين ، الگوي تضمين کيفيت تربيت معلم جوانبي نسبتاً ثابت نيز دارد که در طول زمان ، کمتر رنگ کهنگي به خود مي گيرد و مشتمل بر عناصري شامل نحوه پذيرش ، توســعه حرفه اي در دانشــجو- معلمان ، ارتباط با مدارس ، تعهد مديريت به کيفيت ، تعريف شــاخصهاي عملکردي ، پاســخگويي اجتماعي و نظام ارزشيابي صلاحيتها (دلشــاد و اقبال ١٠، ٢٠١٠) و نيز مشارکت دانشجو- معلمان در برنامه درسي و رضايت دانشگاه (چارچوب کيفيت آموزش استراليا١١، ٢٠٠٧) مي شود.
نقطه تمرکز اين پژوهشها بر فرهنگ کيفيت (ملکي آوارسين و صادقي باروجي ، ١٣٩٣)، ارزشيابي صلاحيتهــاي حرفه اي (کياني و نامداري پژمان ، ١٣٩٥)، کيفيت ورودي ، خروجي و فرايند (مهرمحمدي ، ١٣٩٤؛ آکينيمي ٦ و همکاران ، ٢٠١٤)، نقد برنامه هاي درسي (کيان و مهرمحمدي ، ١٣٩٢) توسعه حرفه اي در نظام تربيت معلم (کولنر و جيکوبز٧، ٢٠١٥)، تعيين شــاخصهاي کيفي (خلخالي و تقي زاده ، ٢٠١٢) و برخي جوانب تضمين کيفيت در نظام تربيت معلم (اويوومي و فاتوکي ٨، ٢٠١٥) بوده اســت .