چکیده:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثرگذاری وجود کدهای اخلاقی بر ناسازگاری اجتماعی با در نظر گرفتن نقش میانجی مکان کنترلی درونی بود. به این منظور 271 نفر از معلمان دبیرستانهای شهرستان یزد (196 زن و 75 مرد) در سال تحصیلی 99-1398 بهروش نمونهگیری دومرحلهای، در مرحله اول بهروش طبقهای متناسب و در مرحله دوم بهروش خوشهای انتخاب شدند. آنها به پرسشنامه خودسنجی سایکوپاتی لوینسون و همکاران (1995)، پرسشنامه وجود کدهای اخلاقی ولنتاین و بارنت (2002) و پرسشنامه کنترل درونی دوبیوس (1997) پاسخ دادند. برای آزمودن الگوی پیشنهادی پژوهش، از تحلیل عاملی تأییدی و مدل معادلات ساختاری موجود در بستههای نرمافزاری LISREL و SPSS استفادهشده است. الگوی پیشنهادی در جامعه پژوهش برازنده بود (RMSEA = 0/079 ،X2/DF= 2/53). یافتههای حاصل از تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که وجود کدهای اخلاقی با اثر میانجی مکان کنترل درونی اثری منفی و معنادار بر ناسازگاری اجتماعی دارد. همچنین وجود کدهای اخلاقی اثری مثبت و معنادار بر مکان کنترل درونی دارد و مکان کنترل درونی اثری منفی و معنادار بر ناسازگاری اجتماعی دارد. نتایج نشان داد که افراد ناسازگار به دلیل ویژگیهای خاص خود، کدهای اخلاقی سازمان را رعایت نمیکنند. این رعایت نکردن کدها نشانگر عدم مسئولیتپذیری فرد نسبت به اخلاقیات سازمانی است که یکی از ویژگیهای افرادی است که دارای مکان کنترل بیرونیاند. با این اوصاف بهنظر بدیهی است که چنین افرادی کدهای اخلاقی سازمان را رعایت نکنند.
The present research aimed to study the effectiveness of ethics codes awareness upon social incompatibility considering the intermediary role of internal control locus. For this purpose, 271 teachers (196 women and 75 men) from high schools in Yazd in the school year of 2019-2020 were selected in a two-stage sampling process, the first of which involved stratified sampling, while clustering sampling was used for the second stage. The participants completed the Levenson Self-Report Psychopathy Scale (Levenson et al., 1995), the questionnaire developed by Barnett and Valentine (2002) on ethics code awareness and Dubois’s internal control locus questionnaire (1997). In order to test the model proposed by this research, confirmatory factor analysis and the structural equation modeling in software packages LISREL and SPSS were used. Thus, the model proposed by the research proved to be fit (X2/DF = 2.53, RMSEA = 0.079). The findings obtained from the structural equations indicated ethics codes awareness along with the intermediary role of the internal control locus to have a negative and significant effect upon social incompatibility. Moreover, ethics codes awareness exerts a positive and significant effect upon the internal control locus, while the internal control locus brings about a negative and significant effect upon social incompatibility. The results pointed out that incompatible individuals, due to their particular qualities, defy organizational ethical codes, a defiance indicative of individual irresponsibility in regard to organizational ethics – a quality an individual with internal control locus enjoys. Therefore, it is obvious that such individuals defy organizational ethics codes.
خلاصه ماشینی:
يافته هاي حاصل از تحليل معادلات ســاختاري نشــان داد که وجود کدهاي اخلاقي با اثر ميانجي مکان کنترل دروني اثري منفي و معنادار بر ناسازگاري اجتماعي دارد.
براساس مدل چهار مؤلفه اي اخلاق رست ١ (١٩٨٦)، رفتار اخلاقي داراي بعد انگيزشــي است و نشــان داده شده که انگيزش دروني با منبع کنترل دروني و انگيزش بيروني با مکان کنترل بيروني رابطه مستقيمي دارد (حسن زاده ، ١٣٨١).
اين مدل مفهومي از سه دســته متغير تشکيل شده است که عبارت اند از: الف ) وجود کدهاي اخلاقي و ابعاد آن به عنوان متغيرهاي مستقل ؛ ب ) مکان کنترل دروني به عنوان متغير ميانجي و درنهايت ، ناسازگاري اجتماعي به عنوان متغير وابسته .
Özbek, Alnıaçık, Akkılıç & Koç 5.
براي اين کار از مدلهاي اندازه گيري نرم افزار ليزرل استفاده شــده و روابط ميان متغيرهاي پنهان ناســازگاري اجتماعي ، وجود کدهاي اخلاقي و مرکز کنترل دروني با مقياســهاي سنجش آنها سنجيده شده است .
ماتريس همبستگي مربوط به تأثير وجود کدهاي اخلاقي بر مکان کنترل دروني و ناسازگاري اجتماعي نااجستازماگاعريي کنترمل ادن وني اخالارقزي هساايمان جو اخلاقي رضايت شغلي تعهد سازماني )به تصویر صفحه رجوع شود) پس از انجام دادن تحليل عاملي تأييدي و تائيد روايي پرسشنامه ، با به کارگيري روش مدل معادلات ســاختاري ، به برازش مدل پيشــنهادي اقدام شده اســت .
افراد ناسازگار اجتماعي رفتار ديگران را درک و پيش بيني نکرده و تعاملات اجتماعي خود را تنظيم نمي کنند (ملک زاده ، علي پور و رضايي ، ١٣٩٥)، از اين رو رعايت کدهاي اخلاقي ســازمان براي چنين اشــخاصي دشوار است .