چکیده:
در میان موضوعات علوم انسانی، انسانشناسی از جهاتی امالمسائل محسوب میشود. از سویی با توجه به رشد چشمگیر آیندهپژوهی و اهمیت بحث مهدویت و ظهور در دین اسلام، پرداختن به مبانی انسانشناختی آیندهپژوهی کار بسیار ضروری و مهم است. هدف این تحقیق، بررسی وجوه تمایز میان مبانی انسانشناختی آیندهپژوهی اسلامی با مبانی انسانشناختی آیندهپژوهی غربی است. روش تحقیق آن، کتابخانهای و با رویکرد توصیفی-تحلیلی بوده و به صورت علمی نگاشته شده است. آیندهپژوهی اسلامی با محوریت نگاه توحیدی، ناظر به امر ظهور و مهدویت است و برخلاف نگاه غرب به انسان، آینده و فرجام بشریت را روشن میداند و دین نقش پررنگی در آینده انسان و جهان دارد. مهمترین تمایز مبانی انسانشناختی در آیندهپژوهی دین و غربی عبارتند از: انسان خدامحور به جای اومانیسم، انسان ابدی به جای انسان مادی و اعتقاد به امت واحد به جای ملیگرایی است و تحقق تئوری آیندهپژوهی دینی ارائه شده، از قطعیت و حتمیت برخوردار است.
خلاصه ماشینی:
بعد از توجه به ضرورت آیندهپژوهی باید بررسی کرد که کدام دیدگاه و مکتب و جهانبینی میتواند آینده را با روشنی بیشتر در اختیار ما قرار بدهد؟ و آیندهنگری کدام یک از آنها قابل اعتمادتر و به واقع نزدیکتر است؟ به همین سبب، درصدد هستیم نگاه درستی به آینده و نقش انسان در شکلگیری آینده ارائه شود و با نگاهی توصیفی-تحليلی به «مبانی انسانشناختی آيندهپژوهي»، زمینهای برای بررسی تطبيقی دو گونه آيندهپژوهی اسلامی و غربی فراهم آيد.
در نظام فکری و اندیشهای که انسان، خود را همهکاره عالم میداند و ماورای محسوسات را قبول ندارد و سرنوشت و آینده خود و جامعه را با استفاده از ابزار حس و تجربه و عقل ابزاری، فقط در دستان خود میداند و خودش ملاک و معیار همه ارزشها و ارزش گذاریها است و به دنبال کسب منفعت و سود حداکثری است و خود را خالق محیط میداند و همواره دین و آموزههای آن را در ستیز با خواستههای بشر میداند و هدف نهایی خود را کسب لذتهای جسمانی قرار داده است، و امور معنوی را غریزی میداند، تمام آینده او نیز در همین دنیای مادی خلاصه میشود.
نتیجه گیری به طور کلی مهمترین و اساسی ترین وجه تمایز بین مبانی انسانشناختی آیندهپژوهی اسلامی و آیندهپژوهی غرب، در جهانبینی آن دو است؛ به عبارت دیگر غرب مادیگرایی و انسانمحوری را نقشه غیر قابل انکار برای ترسیم آینده خود میداند و طبق آن حرکت میکند و انسان و جهان را محدود به همین دنیای مادی و محسوسات میداند؛ ولی اسلام که نظام توحیدی است، عالم مادی و دنیا را مقدمهای برای رسیدن به افق اعلا و سعادت اخروی و ابدی میداند، و مهم بودن دنیا از باب مقدمه بودن لازم و ضروری است.