چکیده:
هدف این مقاله گفتگو در مورد چگونگی فهم و تحلیل درونمایه های مرکزی مساله توسعه نیافتگی شهرستان باشت براساس پدیدارشناسی توصیفی است. اصول روش شناسی راهنمای تحلیل در این مقاله ریشه در فلسفه پدیدارشناسی دارد. این مقاله از تحلیل درون مایههای مبتنی برسنت پدیدارشناسی توصیفی استفاده میکند و توصیف مفیدی را در خصوص چگونگی تحلیل ارایه می کند. بنیادهای معرفت شناسی و هستی شناسی مشخص شده اند و گفتمان نوسازی مورد نقد قرار گرفته است. نوسازی به صورت های بی هنجاری، بیگانگی از خویشتن و بی خانمانی ذهن در ساحت آگاهی کنشگران پدیدارشده است.با نقادی از منطق اقتصاد زده رشد و پیشرفت وشکل گیری رویکردهای توسعه فرهنگی و درونزا شاهد سیطره گفتمانهای فرهنگی و غیراقتصادی هستیم. ازاندیشههای عام محور و اروپا محور غالب بر تفکر توسعه مرکزیت زدایی شده است.روایت محلی مهم و مردم طالب مشارکت هستند.
The purpose of this article is to investigate how to understand and analyze the main themes of the problem of underdevelopment of the city of Basht by descriptive phenomenology. Principles of Methodology and analysis in this article is rooted in the philosophy of phenomenology. This paper uses descriptive phenomenological thematic analysis and provides a useful description of how the analysis works. The foundations of epistemology and ontology have been identified and the discourse of modernization has been criticized. modernization has emerged in the form of abnormalities, alienation, and homelessness of the mind in the realm of actors' consciousness. With a critique of the economic logic of growth and development and the formation of endogenous and cultural development approaches, we see the dominance of cultural and non-economic discourses. Local and ecological narratives play a key role and people are willing to participate in the development.
خلاصه ماشینی:
پساتوسعه و نقد گفتمان نوسازی (مورد مطالعه شهرستان باشت ) 1 بهادر عسکری میثم موسائی ٢ اکبر طالب پور٣ تاریخ وصول : ١٤٠٠/١١/٠٨ تاریخ پذیرش : ١٤٠١/٠٣/١٩ چکیده هدف این مقاله گفتگو در مورد چگونگی فهم و تحلیل درونمایه های مرکزی مسأله توسعه نیافتگی شهرستان باشت براساس پدیدارشناسی توصیفی است .
ایران اگرچه میتواند یک هویت معنادار واحد باشد ولی دارای اقلیم های متفاوت و تنوعات زیادی میباشد و منطقه باشت به عنوان یک منطقه خاص دارای بافت بومی است و عقلانیت بومی خود را دارد و شناخت آن به توسعه این منطقه کمک میکند.
سؤال اصلی تحقیق این است که تعاریف واقعیت توسعه یعنی معانی مورد اشتراک در جهان زیست مردم شهرستان باشت و روستاهای تابعه در خصوص توسعه چیست ؟ در بخش سؤالات فرعی از دو نوع سؤال موضوعی که اطلاعات لازم را برای توصیف فراهم میکنند و سؤال بحث انگیز که ارتباط را با بسترهای سیاسی و تاریخی و اجتماعی فراهم میکنند 1- Linguistic Objectification ١١٨ استفاده شده است و شامل سؤالاتی درخصوص شباهت ساخت اجتماعی توسعه به الگوهای رایج توسعه ، شباهت و تفاوت معانی توسعه در ذهن مردم معمولی، نحوه تفسیر تجربه اجتماعی گمنامی یا روابط ناشناس کار در اذهان مردم ، نحوه تفسیر مشارکت در توسعه ، تفسیر تأثیر تکنولوژی و آگاهی بر ساحت آگاهی کنشگران ، تفسیر و معنای تفاوت نحوه دسترسی به منافع مدرنیته و نوسازی، تفسیر و معنای جهان زیست متکثر و نحوه انسجام بخشی معنایی، تفاوت راهکار سیاست مداران و دیوان سالاران میباشد.