چکیده:
از دوره رضاشاه تبلیغات گستردهای مبنی بر دوقطبیسازی «علم و دین» یا «توسعه و دیانت» انجام گرفت، بهگونهایکه هنوز هم در مجامع روشنفکری این مسئله به صورت پیشفرض مطرح میشود. هدف این تحقیق پاسخ به این سوال است که موضع علمای حوزة علمیه قم در دوره پهلوی اول و دوم در مقابل چنین تبلیغات گستردهای چه بود؟ برای پاسخ به این سوال نوشتهها و سخنان برخی از علما و فارغالتحصیلان برجسته حوزة علمیه قم از عصر رضاخان تا انقلاب اسلامی واکاوی شد و معلوم گردید حوزة علمیه قم به شدت با هرگونه شائبه عوامگرایی و دامن زدن به شایعه مزبور مقابله کرده است. بزرگان حوزة علمیه قم همچنین با نوشتن کتاب و ایراد سخنرانی اولا، بر عدم تنافی و تعارض علم و دین تاکید کردند و ثانیا، با تشریح اوضاع به شدت نابسامان اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران، عدم صداقت شعار توسعه از طرف حکومت را برای مردم برملا ساختند و ثالثا، با تشریح نظریات خود مبنی بر لزوم پیشرفت براساس مبانی دین و جمع شدن عدالت و رفاه در الگوی اسلامی، مردم را به مقابله با دستگاه پهلوی اول و دوم ترغیب نمودند و انقلاب اسلامی را میتوان نتیجه شکست توسعه غربی در ایران و اقبال عمومی به نظرات حوزویان دانست.
Since the period of Reza Shah, there has been a lot of propaganda on the polarization of "science and religion" or "development and religiosity", so much so that this issue is still raised by default in intellectual gatherings. The purpose of this research is to answer this question: What was the position of the scholars of the Qom Seminary in the first and second Pahlavi era with regard to such widespread propaganda? To answer this question, the writings and speeches of some prominent scholars and graduates of the Qom Seminary from the era of Reza Khan to the Islamic Revolution were analyzed and it was found that the Qom Seminary strongly opposed any suspicion of populism and fueling the said rumor. The scholars of the Qom seminary firstly wrote books to emphasize that science and religion have no conflict and contradiction. Secondly, by explaining the extremely chaotic economic, political and social situation of Iran, they exposed the dishonesty of the government's slogan of development to the people. And thirdly, by explaining their theories about the necessity of progress based on the foundations of religion and combining justice and prosperity in the Islamic model, they encouraged people to confront the first and second Pahlavi regimes. The Islamic revolution can be considered as the result of the failure of western development in Iran and the popularity of the opinions of the seminarians.
خلاصه ماشینی:
بزرگان حوزة علميه قم همچنین با نوشتن کتاب و ايراد سخنراني اولاً، بر عدم تنافي و تعارض علم و دين تأکيد کردند و ثانياً، با تشريح اوضاعِ به شدت نابسامانِ اقتصادي، سياسي و اجتماعي ايران، عدم صداقت شعار توسعه از طرف حکومت را براي مردم برملا ساختند و ثالثاً، با تشريح نظريات خود مبني بر لزوم پيشرفت براساس مباني دين و جمع شدن عدالت و رفاه در الگوی اسلامي، مردم را به مقابله با دستگاه پهلوي اول و دوم ترغيب نمودند و انقلاب اسلامي را ميتوان نتيجه شکست توسعه غربي در ايران و اقبال عمومي به نظرات حوزويان دانست.
در اينجا براي آنکه مقدار صحت فرضيه مزبور سنجيده شود تلاش شده است نظرات برخي از فرهيختگان حوزة علميه قم درباره علل عقبماندگي و اسباب توسعه و پيشرفت کشور ذکر شود.
6. وضع قوانين خلاف شرع: امام خميني( معتقد بود: وضع و اجراي قوانين خلاف شرع که از فرانسه و ساير کشورهاي اسلامي براي ايران تجويز شده، نهتنها در رشد و توسعه ايران مفيد نبوده، بلکه موجب عقبماندگي بيشتر کشور شده است.
1 آيتالله محمدعلي شاهآبادي (استاد اخلاق امام خميني() نيز شروع پيشرفت کشور را به تأسيس حکومت اسلامي ميداند و حتي براي تحقق آن برنامهاي منظم طرحريزي ميکند که اساس طرحريزي اين برنامه بر ناحيه مقدسه اسلام استوار است.