چکیده:
انسان، محور مباحث علوم انسانی است و پرداختن به مبانی انسانشناختی، اصلیترین پیشنیاز تحول در علوم انسانی و تمدنسازی بشری است. هدف این تحقیق، بررسی و تبیین مبانی انسانشناختی مبتنی بر جهانبینی الهی است که موثر در آیندهپژوهی دینی میباشد، و روش تحقیق حاضر، از نوع توصیفی تحلیلی و با صورت علمی و موضوعمحور بوده و مطالب آن با روش کتابخانهای در عرصه پدیدهشناختی گردآوری شده است. یافتههای این تحقیق حاکی است که آیندهپژوهی اسلامی نسخهای بدیل از آیندهپژوهی عرفی است که مهمترین ویژگی آن ارتباط با دین است و مکاتب دینی از هر دیدگاه فلسفی و علمی، آیندهنگرتر هستند. اسلام ماهیت و حقیقت انسان و آینده جهان را ترسیم کرده و در چشماندازی الهامبخش، وضعیت مطلوبی را برای بشریت نوید میدهد. رسیدن به آرمانها و اعتقاد به هدفمندی رویدادهای آینده در بسیاری از تلاشهای آیندهپژوهانه وجود داشته و مرز مشترک بین بسیاری از آیندهپژوهان است. نتیجه آنکه بدون شناخت مبانی انسانشناختی آیندهپژوهی، توفیق زیادی در شناخت این علم و فن را نخواهیم داشت. در نظام جهانبینی الهی، انسان بهصورت فطری، میل حرکت بهسمت کمال بینهایت را دارد و میخواهد با شناخت آینده، کمالات بیشتری را برای خود مهیا کند و همچنین او تنها موجودی است که با اختیار خود، آینده خودش را میسازد و تغییر در سرنوشت، وابسته به تغییر ارادههاست.
خلاصه ماشینی:
در نظام جهانبيني الهي، انسان بهصورت فطري، ميل حرکت بهسمت کمال بينهايت را دارد و ميخواهد با شناخت آينده، کمالات بيشتري را براي خود مهيا کند و همچنين او تنها موجودي است که با اختيار خود، آينده خودش را ميسازد و تغيير در سرنوشت، وابسته به تغيير ارادههاست.
تاکنون در مورد انسانشناسي و مباني آن و آيندهپژوهي تحقيقات فراواني انجام شده است؛ اما در خصوص مباني انسانشناختي آيندهپژوهي اسلامي، کار علمي مستقلي انجام نشده است؛ و اين تحقيق از اين جهت نو و جديد است و ميتواند فتح بابي براي ورود اين علم، به عرصة علوم انساني و علوم عقلي نيز باشد.
سؤالهاي اصلي پژوهش عبارتند از: 1) چگونه ميتوان با دانش آيندهپژوهي، فرايند شکلگيري آيندة انسان را ترسيم کرد؟ 2) ميزان و نحوه استفاده از دين در آيندهپژوهي براي شکلگيري آينده انسان چقدر است؟ سؤالات فرعي نيز بدين قرارند: 1) مباني انسانشناختي آيندهپژوهي اسلامي چيست؟ 2) دليل برتري مباني انسانشناختي آيندهپژوهي اسلامي چيست؟ در زمينة انسانشناختي و آيندهپژوهي کتاب، پاياننامه و مقالات ارزشمندي نوشته شده است؛ اما امتياز تحقيق حاضر بر آنها در اين است که تا بهحال به اين موضوع پرداخته نشده و موضوع کاملاً نو و جديد است و همچنين ترکيب انسانشناختي و آيندهپژوهي فتح بابي براي ورود اين علم، به عرصة علوم انساني و علوم عقلي نيز ميشود.
آيندهپژوهي و برنامهريزي براي آينده و روشهاي رسيدن به آيندة مطلوب نيز به جهانبيني و تفکر انسان از جهان، خود و جامعه بستگي دارد.