چکیده:
مدرنیته و انسانگرایی مدرن، نقش بسیار مهمی در تحولات ذهنی زن ایرانی داشته است. یکی از منابعی که تغییرات و تحولات ناشی از مدرنیته و انسانگرایی مدرن را بازنمایی کرده، رمان فارسی است. این مقاله درصدد است تا با بررسی رمانهای منتخب فارسی در سه بازۀ زمانی ـ از سال 1300ه.ش تا 1320ه.ش، از 1320ه.ش تا 1345ه.ش و از 1345ه.ش تا 1357 ه.ش ـ با تکیه بر نظریه¬های «آنتونی گیدنز»، تأثیرات انسانگرایی مدرن بر زنان را که در رمان فارسی تصویر شده است، بررسی کند. بررسی انجام¬شده بیانگر آن است که آنچه نویسندگان به تصویر میکشند، نشان میدهد که در دورۀ اول تحول ناشی از رواج لذتگرایی مدرن نتوانسته است به طور کلی ذهن زنان را از تفکرات وابسته به سنت رها کند. رواج بیش از پیش مؤلفههای مدرنیته در بازۀ زمانی دوم، میدانی گستردهتر از علایق و خواستهای انسانی را برای زنان مهیا کرده است. رواج اندیشههای فمینیستی هرچند نشان از رواج تدبیرگرایی مدرن در این دوران است، تناقضات رفتاری زنان و میزان سطحی بودن این تفکر را در بین آنان نشان میدهد. افراط در پیروی از خواستههای انسانی و غریزی در دورۀ سوم حاکی از جهش تفکر انسانگرایی است. در این دوران، انفعال ناشی از تقدیرگرایی نیز مورد انتقاد نویسندگان بوده است.
modernity and modern humanism have played an essential role in the
growth of iranian women's minds. one of the sources which reflect
the changes and developments of modernity and modern humanism is
persian novels. this article based on anthony giddens' viewpoint
investigates the effects of modernity on iranian women by reviewing
selected persian novels which were published in this three periods of
time: from 1300 to 1320, from 1320 to 1345 , and from 1345 to 1357 .
the research demonstrates that generally in the first period, the
evolution caused by the prevalence of modern humanism has not been
able to liberate women thinking from traditional perspectives. in the
second period, growing the popularity of modernity elements has
provided a variety of human interests and desires for women.
although increasing feminist ideas shows the prevalence of modern
rationalism in this period, behavioral contradictions between women
reveals the superficiality of the viewpoint among them.
overindulgence in following instinctive desires in the third period
indicates a jump in humanistic thinking. during this period, the
passivity caused by fatalism has also been criticized by the authors.
خلاصه ماشینی:
بنا به توضيحات بيانشده، با تکيه بر نظريه هاي گيدنز، ميتوان چهار محور اصلي زير را براي انسانگرايي در دوران مدرن در نظر گرفت : الف ) محوريت انسان و پايبندي به خواست ها و علايق انساني ب) تأکيد بر قانونگذاري خرد و بيتوجهي به نهادهاي قانونگذار سنت ج) ستايش عقل گرايي و عدم اعتقاد به مفاهيم ماوراي طبيعي د) تدبيرگرايي در مقابل تقديرگرايي در اين مقاله به بررسي تأثير ايـن چهـار محـور بـر ذهنيـت زنـان در رمـان فارسـي پرداخته ميشود.
آنچـه در رمان اين دوره نشان داده شده است ، تصريح ميکند که قوانين سـنتي همچنـان مرجـع اغلب زنان سنتي در انتخاب شيؤە زندگي اسـت .
آنچه نويسندگان ايـن دوره از زنـان بـه تصـوير مـيکشـند، نشـان ميدهد که اين زنان هرچند تاحدودي به واسطۀ عقل گرايي ناشي از رواج تفکر مدرن، به انديشۀ نقاد دست يافته اند، اغلب اين انتقادها درباره موضوعات روزمره زندگي اسـت و در مباحث مهم علمي و يا اعتقادي با اين تفکر ورود پيدا نکردهاند.
بـا ايـن تفاسير ميتوان تحليل کرد که حضور زنان در عرصۀ سياسي در اين دوره، هرچند نشـان از رشد تفکر انسانگرايي مدرن و پايبندي به خواسـت هـا و علايـق انسـاني اسـت ، زنـان همچنان روحيۀ پيرو و تابع بودن زن سنتي را در خود حفظ کردهاند.
ب) تأکيد بر قانونگذاري خرد انساني و بيتوجهي به نهادهاي قانونگذار سنت آشنايي بيش از پيش زنان با تفکـر انتقـادي در ايـن دوران موجـب شـده اسـت کـه شخصيت هاي زني که نماد مدرنيته محسوب ميشوند، بيشتر از دو دورٔە قبلي بـا قـوانين سنتي رايج در اجتماع بستيزند.