چکیده:
علی صادقی حسن آبادی و عبدالله رادمرد در مقالۀ «بررسی گونه شناسی تفسیر صفی» (1398) تفسیر صفی را با رویکرد ژانری از سه منظر فرامتن، متن و بینامتن تحلیل و بررسی کرده اند. از آنجاکه مهمترین تفاسیرِ منظوم قرآن از جمله کامل ترین آن یعنی تفسیر صفی در عصر قاجار پدید آمده اند؛ تحلیل موقعیت سیاسی و اجتماعی مفسران به ویژه صفی علی شاه در روند شکل گیری و گسترش متون تفسیری منظوم مهم و قابل بررسی است. این تحلیل ضمن مقالۀ «بررسی گونه شناسی تفسیر صفی» صورت گرفته است. به باور نگارنده تحلیل های مندرج در مقالۀ مذکور با کژخوانی هایی همراه است که در جستار پیش رو به تبیین آن پرداخته خواهد شد.
Ali Sadeghi Hassanabadi and Abdullah Radmard in the paper " Investigating the Typology of Safi Interpretation " (1398) have analyzed Safi interpretation with a genre approach from three perspectives: metatextual, textual, and intertextual perspectives. The most important Poetic interpretations of the Qur'an, including the most complete one, the Safi interpretation, have emerged in the Qajar era. Therefore, the analysis of the political and social situation of the commentators, especially Safi Ali Shah, seems necessary. This issue is effective on the studies about the process of formation and expansion of poetic interpretive texts. These have been done in the paper " Investigating the Typology of Safi Interpretation ". From the author's point of view, the analyzes in this paper are accompanied by some misunderstandings. The present paper seeks to explain these misunderstandings.
خلاصه ماشینی:
rg/ 0000-0002-7268-7951 نقد دو مدعا نويسندگان مقالۀ «بررسي گونه شناسي تفسير صفي» در گردآوري و نقل آراي محققان دربارة پيوند سلسلۀ نعمت اللهي با قدرت سياسي کوششي وافي کرده اند؛ چنان که در بخش «٢ـ١ـ١ـ١وضعيت سلسلۀ نعمت اللهي و پيوند آن با نهاد قدرت » تنها در چهار صفحه (از صفحۀ ١٤٤ تا صفحۀ ١٤٨) به نظرات ١٤ نويسنده در ١٢ متن ١، ٢٤ مرتبه ارجاع داده شده است .
١. نقض مدعاي نخست ؛ «تلاش صفيعليشاه بـراي نفـوذ در بدنـۀ حکومـت و مجبور شدن او به ستايش ناصرالدين شاه » يکي از منابع تاريخياي که نويسندگان مقالۀ مذکور بارها به آن استناد کرده اند، کتاب تاريخ سلسله هاي طريقت نعمت اللهيه در ايران است .
ايشان در راستاي اثبات مخالفت صفيعليشاه با تجددخواهي، مطلبي را از کتاب تاريخ سلسله هاي طريقۀ نعمت اللهيه در ايران از ١١٩٠ تا ١٣٩٦ هجري قمري نقل کرده اند که نميتوان به آن اعتماد کرد؛ چراکه اين نقل قول غيرمستقيم براساس سليقۀ شخصي نويسندگان مقاله تنظيم شده است ، نه نويسندة کتاب مذکور.
٣. به نظر ميرسد نويسندگان ميان سلسلۀ نعمت اللهي و صفيعليشاهي دچار خلط شده اند؛ چنان که در پايان مقاله چنين نتيجه گيري کرده اند: «صفيعليشاه بعد از تأسيس سلسلۀ نعمت اللهي [!] و رقابت با سلسلۀ گناباديه در تهران براي پيشيگرفتن از اين رقيب ، خود را به رجال حکومتي و درباريان نزديک کرد» (همان جا).
n. d() ـــــــــــــــــــ Persian[ in[n Safi Ali Sha. Tehran: Mahmudi Publicatins.