چکیده:
در این پژوهش هدف این است که به صورت مقایسهای معانی نقد و فرانقد را در نقد هنری روشن کنیم. همچنین فعالیتها و اعمال منتقدان و در نتیجه کاربردهای نقد را دستهبندی نماییم و به این پرسش پاسخ بدهیم با چه کارهایی منتقد هنری از مرحله نقد وارد فرآیند فرانقد میشود. برای پاسخ به این پرسش، رویکردی بینارشتهای اتخاذ کردیم روش گردآوری اطلاعات تحلیلی-تطبیقی است و با تحلیل و جهتدهی تفسیری مطالب در مورد نقد آنها را با مسائل نقد هنری انطباق دادهایم. نتیجه اینکه نقد هنری معانی چون ارزیابی، توصیف، قضاوت بر اساس ارزشها، داوری براساس ذوق و سلیقه شخصی، داوری بر مبنای ارزش زیباشناختی، تجزیه و تحلیل و ترکیب، تبیین، تفسیر و خوانش را در برمیگیرد. فرانقد تعاریف متفاوتی دارد که مهمترین آنها عبارتند از تعیینکردن تناقضهای اثر هنری، مشخصکردن محدودیتهای نظام بصری و پیشنهاد فراروی از آن، نپذیرفتن وضع موجود، زیرسوال بردن ارزشهای صُلب، بیرونکشیدنِ هنجارها، توضیح چیستی خود نقد هنری، فلسفه نقد، تأملی درباره کنش نقد، روندها، انگیزشها و اصول آن و بررسی روششناسیها و مطالعه نقصانهای آنها. نقد میتواند مصالحهجو باشد در حالیکه فرانقد به معنای انتقاد، مصالحهجو نیست و بیرحمانه اعتبار ارزشهای صلب و مشروعیت بدیهی آنها را به چالش میکشد.
In this research,the aim is to clarify the meanings of critique and meta criticism in art criticism. Also categorize the actions, activities, and actions of critics and consequently the applications of criticism. Let us answer this question by what actions does the art critic enter the process of critique from the stage of critique?To answer these questions, we have taken an interdisciplinary approach and used the definition of critique in philosophy and literary criticism in order to gain a clear understanding of meta criticism. The method of data gathering is descriptive-analytic information and we have adapted it to the issues of art criticism by analyzing and interpreting it.The result is that art criticism includes meanings such as evaluation, judgment, evaluation, and judgment based on personal taste, description, analysis and synthesis, explanation, interpretation, and reading. meta criticism has different definitions, the most important of which are to determine the contradictions of the phenomenon or the work of art,to determine the limitations of the visual system, the phenomenon, the work and the proposal beyond it, to reject the status quo, to question rigid values, to act according to norms.Art, philosophy of criticism, reflection on the action of criticism, its trends, motivations, and principles.The result of the research is the answer to what and how the critique of visual arts has been done. It also examines their process of criticism, assessing and evaluating the critique of other critics based on existing criteria and values to lead to the dynamism of the critical space.
خلاصه ماشینی:
با اتخاذ روش توصيفي ـ تحليلي در مباحث نظري مربوط به فلسفه و زيباييشناسي، اين تعاريف و کارکردهاي براي نقد بيان شده است : ارزيابي محاسن يا معايب اثر؛ حکم صادر کردن برمبناي معيارها و ارزش ها همراه با استدلال ؛ ارزيابي و قضاوت برمبناي ذوق و سليقۀ شخصي؛ به کلام درآوردن نشانه هاي ملموس و بصري در اثر هنري يا انتقال نشانه هاي تصويري به نشانه هاي زباني؛ کشف معناي واحد و نهايي براي اثر؛ تجزيه کردن چيزي به اجزا و عناصر آن و تحليل کردن هريک از اجزا در خودش ؛ ترکيب روابط متقابل اجزا و عناصر با هدف درک کردن ساختار کلي اثر؛ برقراري رابطۀ جزء و کل در اثر هنري به منظور جست وجوي معناي اثر؛ انطباق افق فهم و انتظارات خواننده با متن ؛ تأکيد بر ارزش دريافت ، فهميدن اثر هنري و ورود به فرايند تفسير؛ ورود به بازي مواجهۀ اثر با حقيقت ؛ تأکيد بر عنصر حاشيه اي، پيش پاافتاده ، غيرمرکزي و البته مؤثر براي بازگشايي فرايند تفسير و دستيابي به معاني چندگانه و بعضا متناقض .
فرانقد جنبه ها و کارکردهاي متفاوتي دارد که مهم ترين آن ها عبارت است از: تعيين کردن تناقض هاي اثر هنري؛ مشخص کردن محدوديت هاي نظام هاي هنري چون نظام بصري و پيشنهاد فراروي از آن ؛ به پرسش کشيدن ارزش هاي صلب و بيرون کشيدن هنجارها؛ تأملي در کنش نقد، روندها، انگيزش ها و اصول آن ، بررسي روش شناسيها و مطالعۀ نقصان آن ها.