چکیده:
هدف این پژوهش تبیین کارکردهای منظومه فرهنگی در ارتقای سطح دلبستگی سازمانی در صنعت مخابرات میباشد. این پژوهش در دو بخش کمّی و کیفی با استفاده از ابزارهای آماری و داده بنیاد با استفاده از ابزار پرسشنامه و مصاحبه عمیق انجام شده است. برای دستیابی به اهداف این تحقیق 37 نفر از خبرگان حوزه صنعت مخابرات به پرسشنامه پاسخ داده و 9 نفر در فرایند مصاحبه همکاری نمودند. همچنین جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss نسخه 22 و آزمون های آمار توصیفی مانند فراوانی و درصد و آمار استنباطی از آزمون تی استفاده گردید. نتایج نشان داد که مهمترین علت عضویت در صنایع مخابراتی کشور ایران خودشکوفایی و تلاش در جهت درک و شکوفا کردن استعدادهای علمی خود کارکنان بوده است. همچنین میتوان گفت فرهنگ غالب سازمانی میتواند بر بیشینه شدن انواع دلبستگی شغلی و از جمله دلبستگی ایمن، شغل شیفتگی و بیشتر از همه دلبستگی ناایمن تأثیر داشته باشد. سایر نتایج حاکی از آن بود که بیشترین دلبستگی شناسایی شده در مطالعه مورد بررسی، دلبستگی از نوع ناایمن است که در مقابل سایر انواع دلبستگی سازمانی خود را نشان می دهد. در ادبیات موجود در فرهنگ سازمانی تاکنون به مدلی در خصوص بررسی تأثیر فرهنگ غالب سازمانی بر دلبستگی سازمانی کارکنان اشاره نشده بود که در این بررسی این تأثیر پرداخته شده است و مدل بر اساس نتایج پژوهش ترسیم گردید.
The purpose of this study is to explain the functions of the cultural system in promoting organizational attachment in the telecommunications industry. This research has been done in two parts: quantitative and qualitative, using statistical tools and data base using a questionnaire and in-depth interviews. To achieve the objectives of this study, 37 experts in the field of telecommunications industry answered the questionnaire and 9 people participated in the interview process. Also, for data analysis, SPSS software version 22 and descriptive statistics tests such as frequency and percentage and inferential statistics, t-test were used. The results showed that the most important reason for membership in the telecommunications industry of Iran has been self-actualization and efforts to understand and develop the scientific talents of employees. It can also be said that the dominant organizational culture can maximize the types of job attachments, including secure attachment, job fascination, and most of all, insecure attachment. Other results indicated that the highest attachment identified in the study was insecure attachment, which shows itself in contrast to other types of organizational attachment. In the existing literature on organizational culture, no model has been mentioned to study the effect of dominant organizational culture on organizational attachment of employees, which has been studied in this study and the model was drawn based on the research results.
خلاصه ماشینی:
در ادبيات موجود در فرهنگ سازماني تاکنون به مدلي در خصوص بررسي تأثير فرهنگ غالب ســازماني بر دلبس تگي سازماني کارکنان اشاره نشده بود که در اين بررسي به اين تأثير پرداخته شده است و مدل بر اساس نتايج پژوهش ترسيم گرديد.
اگر پذيرفته شود که استفاده از منابع انس ــاني برتر به مثابه ي مزيت رقابتي در بهبود عملکرد سازماني، بعد جديدي در مديريت رفتار سازماني است و نيز، سازمان ها با داشتن کارکنان توانمند و باصلاحيتي که به طور مناســبي برانگيخته شــده اند، توانايي دســتيابي به مزيت رقابتي را دارند، ميتوان نتيجه گرفت که مديريت فرهنگ به معناي اســتفاده از عناصر فرهنگي و مهم تــر از همه تغيير و خلق اين عناصر، نقش مهمي در اثربخشي سازمان ها دارد.
بنابراين براي دســتيابي به موفقيت و عملکرد بهينه ي کارکنان ســازمان ، به عنوان مهم ترين عامل موفقيت ســازماني بايد به دنبال طراحي مدلي بود که در آن تناسب ميان فرهنگ سازماني و دلبس تگي کارکنان مورد بررسي قرار گيرد، درحاليکه با توجه به تحقيقات صورت گرفته تاکنون مدلي در اين خصوص مطرح نشــده اســت .
بررسي گويه اصلي آماره اف سطح معني داري نتيجه 1085/9 0/000 تاييد گويه اصلي با توجه بــه نتايج تحليل آماري جدول ٣ ميتوان بيان کرد کــه گويه ي اصلي پژوهش مورد تأييد اســت ، به اين معنا که فرهنگ ســازماني ارتباط معناداري با دلبس تگي سازماني دارد.
براي بررسي ارتباط بين فرهنگ غالب سازماني و دلبس تگي سازمان اين معادله تخمين زده شده است ε+ X=α+βX.