چکیده:
فارابی با بهره از سه منبع الهام بخش اندیشه ایرانشهری، فلسفه سیاسی یونانی و اندیشه های اسلامی آرمانشهری تلفیقی ترسیم کند. این مقاله حول این ایده شکل گرفته است که فارابی با ترکیب این منابع متفاوت، مدینه فاضله را بر مبنای نیاز تاریخی طراحی نموده است. به تعبیر دقیق تر بحران سیاسی-فکری عصر فارابی، او را با واقعیتی مواجه کرده است که اساسا واقعیتی وارونه شده در سیاست جامعه اسلامی است. تخاصم مذاهب اسلامی و تلاش های کلامی برای برتری دادن به یک مذهب، فساد دربار و سوء استفاده از عنوان خلیفه، تفرقه و نبودن تعاون اجتماعی در رسیدن به خیر و... فارابی را وا می دارد تا به سوی ساختن آرمان شهری ایرانی-اسلامی-یونانی حرکت کند. بدین معنا وی می کوشد راه حلی برای منازعات عصر خود بیاید، هرچند که مدینه فاضله وی جای چندانی برای دگراندیشان باقی نمی گذارد. مقاله پیش رو با بهره از جامعه شناسی معرفت رابطه زمینه و اندیشه فارابی را بررسی می کند.
Farabi draws a synthesis of Iranshahri thought, Greek political
philosophy and Utopian Islamic thoughts using three sources of
inspiration. This article is based on the idea that Farabi designed the
utopia based on historical need by combining these different sources. In
more precise terms, the political-intellectual crisis of Farabi's era has
confronted him with a reality that is basically an inverted reality in the
politics of the Islamic society. The conflict between Islamic religions and
theological efforts to give superiority to one religion, the corruption of
the court and the abuse of the title of caliph, the division and the lack of
social cooperation in achieving good, etc. make Farabi to build an
Iranian-Islamic urban utopia. - Greek to move. In this sense, he tries to
find a solution for the conflicts of his age, although his utopia does not
leave much room for dissenters. The following article examines the
relationship between context and Farabi's thought using the sociology of
knowledge.
خلاصه ماشینی:
به نظر ميرسد آرمان شهر افلاطون بر پوليس يوناني مبتني است درحاليکه فارابي با برقراري ارتباط ميان جمهوري و حکمت يوناني، انسان کيهاني موجود در انديشه ايرانشهري و عقلانيت موجود در انديشه اماميه ، دست به ترسيم مدينه فاضله خويش زنده است ؛ آرمان شهري که بيشتر از پوليس افلاطوني، به سعادت معنوي انسان نظر دارد؛ بنابراين مدينه فاضله فارابي را ميتوان به عنوان آرمان شهري ايراني-اسلامي شده در نظر گرفت که دغدغه هاي وي را براي رسيدن به وضعيت مطلوب سياسي ايرانيان مسلمان منعکس ميکند.
بر اساس آنچه بيان شد پرسش اصلي مقاله حاضر بدين قرار است : نقش واقعيت هاي تاريخي در شکل گيري آرمان شهر فارابي چيست ؟ فرضيه مقاله نيز بدين شرح است : همانا بحران هاي معرفتي-سياسي و نياز تاريخي مردمان عصر فارابي براي دستيابي به نجات و سعادت ، سنگ بناي آرمان شهر وي است .
به نظر ميرسد اين وجه از اتوپيا که ما را مسئول سرنوشت و ساختن جامعه (سياسي) خود معرفي ميکند يقيناً نه تنها ريشه در واقعيت دارد بلکه بايد از آن دفاع نيز نمود؛ بنابراين اراده انساني نيز نقشي اساسي در تحقق آرمان شهر مييابد.
نهايت امر اينکه رئيس اول -که در رأس مدينه قرار ميگيرد- در استعداد و فطرت نيازمند کسي نيست و او کسي است که همه علوم را حاصل کرده و توانايي رهبري و هدايت را دارد (همان : ٢٤٥)؛ بنابراين انسان فارابي نيز تا حدودي به مانند انسان يوناني بر اساس سرشتش تقسيم ميشود،١ اما انسان فارابي توانايي متصل شدن به عقل آخرت نگر را داراست که راهي براي حيات سياسي و اجتماعي متفاوت براي او به وجود ميآورد.