چکیده:
جهانبینی یعنی نگرشهای بنیادین نسبت به جهان و انسان که بر ابعاد مختلف عقیدتی، اخلاقی و معنوی فرد و جامعه اثرگذار است. جهانبینی دینی نسبت به نگرشهای بدیل، جامعیت و انسجام بیشتری داشته و خود مشتمل بر لایههای معرفتی متعدد است. وجه عقلی و باطنی معارف، از ارکان دین اسلام بهشمار میرود. ظاهرگرایی افراطی، شریعت و اهداف آن را در قالب بیروح برخی حرکات و سکنات منحصر کرده و باطنیگرایی افراطی، اعمال و مناسک را بهعنوان قشری بیارزش نفی کرده است. آیا میتوان در میانه این افراط و تفریط، با نگاهی منطقی و معقول به تبیین اعتدالی وجه باطنی معارف اقدام کرده، جامعه دینی را از هر دولایه ظاهر و باطن که هرکدام حافظ و پشتیبان دیگری است، بهرهمند ساخت و ادعا کرد این وجه عقلی و باطنی هدفمحور و کارکردگرا، قادر است اعتقاد و عمل دیندار را از سطح ظاهری به افق عمیقتری ارتقا بخشد. در مقاله پیشرو، با روش تحلیلی و ارائه نمونه مصداقی، با پاسخ مثبت به مسئله پیشگفته، به نقش گفتمان حکمی- عرفانی در تعمیق دینداری پرداخته و نشان دادهایم چگونه تبلیغ نگرش حکمی با تفسیر عقلانی و منطقی از دین، از سقوط به ورطه احساسگرایی و ظاهرنمایی جلوگیری کرده و ترویج گفتمان عرفانی با تبیین اعتدالی وجه باطنی معارف، با تغییر نگرش معنوی و اخلاقی و توجه به باطن، روح و مقصود اعمال، در تعمیق بعد رفتاری و عاطفی دین اثرگذار است.
Worldview, meaning fundamental attitudes towards the world and human beings, affects different ideological, moral and spiritual dimensions of the individual and society. Including multiple layers of knowledge, religious worldview is more comprehensive and coherent than alternative views. The intellectual and esoteric aspect of knowledge is one of the pillars of Islam. Excessive literalism has reduced the Shari'a and its aims to some certain meaningless movements and rituals. On the other hand, excessive esotericism has rejected religious practices and rituals as worthless superficial acts. In the midst of these extremes, is it possible to explain the esoteric aspect of knowledge with a logical and reasonable view? External and internal layer protect and support one another; can the religious community benefit from both layers? Can it be claimed that this rational, esoteric, purpose-oriented and functionalist aspect is able to elevate religious beliefs and actions from the surface to broader horizons? Using analytical method and presenting an example, the present paper gives a positive answer to the aforementioned question. It deals with the role of mystical-philosophical discourse in deepening religiosity and shows how propagating a philosophical attitude with a rationaland logical interpretation of religion prevents one from falling into the abyss of literalism and sensationalism. The findings show that promoting mystical discourse with a moderate explanation of the esoteric aspect of knowledge changes one’s spiritual and moral attitude, draws attention to the inner reality, spirit and purpose of actions, and is effective in deepening the behavioral and emotional dimension of religion.
خلاصه ماشینی:
در مقاله پیشرو، با روش تحلیلی و ارائه نمونه مصداقی، با پاسخ مثبت به مسئله پیشگفته، به نقش گفتمان حکمی- عرفانی در تعمیق دینداری پرداخته و نشان دادهایم چگونه تبلیغ نگرش حکمی با تفسیر عقلانی و منطقی از دین، از سقوط به ورطه احساسگرایی و ظاهرنمایی جلوگیری کرده و ترویج گفتمان عرفانی با تبیین اعتدالی وجه باطنی معارف، با تغییر نگرش معنوی و اخلاقی و توجه به باطن، روح و مقصود اعمال، در تعمیق بُعد رفتاری و عاطفی دین اثرگذار است.
com تاريخ دريافت: 17/02/1398، تاريخ پذيرش: 17/06/1398 پيشينه بحث اگرچه گفتمان حکمت و عرفان و نقش آن در تبیین عرصههای دینداری، گفتمان غالب و رسمی نبوده، و به عللی که بررسی آنها مجال دیگری میطلبد، از آغاز رشد و توسعه سنت دینی، مهجور مانده است؛ بااينحال و با وجود جو غالب، این گفتمان مبتنی بر درونمایههای قرآنی و روایی، همواره در حوزههای فردی، اجتماعی، عبادی و اخلاقی حضور داشته و جامعه از آثار تلاشهای عقلی و عرفانی عارفان و حکیمان در تکیه بر ابعاد باطنی و تعمیق دینداری بهره برده است.
در نگرش فلسفی نیز اخلاق تحلیلی و نسبت فلسفه با آن، در کنار اخلاق توصیفی، بهصورت ضمنی در آثار معقول اسلامی همچون فلسفه، کلام و اصول مطرح شده است؛ مسائلی مانند حسن و قبح، علمالنفس فلسفی، عقل نظری و عملی، اعتباریات، مشهورات و آراء محموده که از بحثهای زنده امروزی است، در سنت معارف اسلامی مورد توجه قرار گرفته است (مظفر، بیتا، ج1، ص217؛ حکیم، 1418، ص27؛ اصفهانی، بیتا، ص435؛ ایجی، 1325، ج8، ص 181؛ طوسى، 1406، ص98؛ همو، 1405، ص339).