چکیده:
از جمله مباحث مهم فلسفه و کلام شیعی، اثبات اصالت روش است. وجود برخی شباهت ها سبب شده عدهای، مباحث فلسفی و کلامی متفکران شیعی را تقلید از فلسفه یونان و معتزله بدانند. مسئله اصلی این مقاله آن است که نشان دهد الگوی عقلانیت شیعی، نه تقلیدی و مترجَم بلکه مستقل و اصیل است. اثبات این مدعا از این جهت ضروری است که علاوه بر پاسخ به اتهام یادشده، رویکرد متفاوتی در تحلیل عقلانی را نمایان می سازد. این مقاله با روش اسنادی، تحلیلی به بررسی روش تعقل در دو حوزه فلسفه و کلام پرداخته و اثبات میکند متکلمان و فیلسوفان شیعی به دلیل بهره مندی از تراث وحیانی و شهودی، عقلانیتی کاملاً متمایز از معتزله و یونان باستان داشتند. تأثیرپذیری فلسفه اسلامی از این منابع، برهانی بودن روش فلسفی را مخدوش نساخته است.
Among the important topics of Shi’a philosophy and theology is the proof of the authenticity of the method. Some similarities has caused some people to consider the Shi’a thinker’s philosophical and theological discussions as imitations of Greek and Mu’tazilite philosophy. The main problem of this article is to show that the model of Shi’a rationality is not an imitator or translator, but independent and original. The proof of this claim is necessary because, in addition to the answer to the mentioned charge, it shows a different approach in rational analysis. This article examines the method of reasoning in the two fields of philosophy and theology with a documentary and analytical method and proves that Shi’a theologians and philosophers had a completely different rationality from Mu'tazila and ancient Greece due to the benefit of revelation and intuition. The influence of Islamic philosophy from these sources has not distorted the proof of the philosophical method.
خلاصه ماشینی:
بخش هايي از اين موضـوع دغدغه ديگر پژوهشـگران نيز بوده است ؛ براي نمونه در مقاله «آيا کلام شـيعي وامدار معتزله اسـت » نوشـته جعفر سـبحاني و عليرضـا سـبحاني (در: کلام اسـلامي؛ ش۸۹، بهار ۱۳۹۳، ص۹-۲۶) اطلاعات خوبي درباره شـباهت ها و تفاوتهاي ديدگاه شـيعه و معتزله ارائه کرده است ؛ اما سير تاريخي تفکر عقلي در شيعه از دوران امامت تا کنون و به ويژه روش خاص شــيعي بررســي نشــده اســت .
در بخش فلســفه نيز در مقاله «آيا فلســفه اســلامي داريم » نگاشــته عبدالرسـول عبوديت (معرفت فلسفي؛ ش۱، ۱۳۸۲، ص۲۷-۴۲) تأثيرات فلسفه اسلامي از تراث وحياني نشـان داده شده است ؛ همچنين شهيد مطهري در کتاب «سيري در نهج البلاغه » (مجموعه آثار؛ ج۱۶، ص۴۰۵-۴۰۹) و «سـير فلسـفه در اسلام » (مجموعه آثار، ج۵، ص۲۷-۳۱) شماري از آراي اختصاصي فيلسوفان شيعه را که از مکتب وحي سرچشمه گرفته است ، فهرست کرده اند؛ لکن هيچ کدام مسئله روش عقلاني فيلسـوفان شـيعي و تطورات آن را بررسي نکرده اند.
امامان شــيعه از چند جهت به تأييد، تشــويق ، ترويج و تقويت عقل گرايي کمک کرده (آمدي، ۱۳۶۶، فصــل ۸۰، ح۱) و حجـت خـدا بر مردم (کليني، ۱۳۶۵، ج۱، ص۲۵، ح۲۰)، حجـت بـاطني (همـان، ص۱۶) و ١٠٨ رســول خدا (آمدي، ۱۳۶۶، ج۱، ص۳۷، ح۲۹۶) معرفي کردند؛ همچنين اســتفاده از روش عقلاني را تشــويق و تأييد کردند و خود در مباحث توحيدي الگويي عقلاني ارائه داده ، حتي اســتنتاج اصــول توحيد از گزاره هاي عقلاني را نيز تجويز کردند؛ براي نمونه امام رضـــا در تحليل ذات و صــفات خداوند ميفرمايد: «آيا سزاوار نيست که بداني خداوند يگانه به باطن وصف نميشود و بيش از يک فعل و يک آفرينش و يک عمل از او صـادر نشـده است و فعل او همچون مخلوقات داراي شيوه هاي گونـاگون و جزئيـات مختلف نيســت .