چکیده:
اساس حیات بشری در زیستکرهٔ مسکون تعادل در چرخهٔ سهگانهٔ آب، غذا و انرژی است که، در صورت خلل در این چرخه، حیات دچار مشکل میشود. همچنین، بهرهمندی و بهرهبرداری منصفانه از زمین و منابع طبیعی بر این مهم افزوده میشود. حال اینکه، براثر بهرهبرداریهای نادرست انسانی و مصنوعی، وقایع جبرانناپذیری پدید میآیند که در ناکامی چرخهٔ حیاتی بشری تأثیر بسزایی دارند. از جملهٔ این وقایع میتوان به تغییرات اقلیمی اشاره کرد که بحرانهای زیستمحیطی نامحدودی بر جای میگذارند. این مهم مسئلهٔ حاشیهای نیست، بلکه مسئلهٔ روز جهانی و زیستکره محسوب میشود. در این پژوهش، سعی بر آن است، با برشمردن وقایع و مصائب پیشرو، خلأهای ابزاری در حوزهٔ مسئولیت و ضرورت همکارهای بینالمللی در پرتو دیپلماسی واکاوی شود. این پژوهش درپی پاسخ به این پرسش است که تحقق الگوی همگرایی اقلیمی در روابط دوسویهٔ خود با چرخهٔ سهگانه (انرژی، غذا و آب) چگونه محقق میشود؟ بر این اساس، اهمیت موضوع تغییرات اقلیمی و اثر مستقیم و غیرمستقیم آن در ابعاد حیاتی بشر ما را بر این داشت تا نگاهی به این موضوع داشته باشیم.
The basis of human life in the inhabited biosphere is the balance in the triple cycle of water, food and energy. Also, fair use and exploitation of land and natural resources are added to this importance. However, due to human and artificial carelessness, irreparable events appear that significantly impact the failure of the human life cycle. We can mention climate changes that leave unlimited environmental crises among these events. This is not a marginal issue, but it is considered an ongoing and crucial global issue. This research attempts to analyse the gaps in tools in the field of responsibility and the necessity of international partners in the light of diplomacy by enumerating the upcoming events and sufferings. This research seeks to answer how the climate convergence model is realised in its two-way relationship with the triple cycle. With this description, the importance of climate change and its direct and indirect effects on vital human dimensions made us look at this issue.
خلاصه ماشینی:
اين الگوي اقتصادي غربي، که صنعتي شدن مبتني بر سوخت هاي فسيلي را ترويج کرده است ، علاوه بر آلودگيهاي زيست محيطي، بحران انرژي را نيز به ارمغان آورده است ؛ زيرا توليد سوخت هاي فسيلي در سال هاي اخير براي پاسخ به نيازهاي بخش هاي صنعتي به اوج خود رسيد و اکنون کشورهاي مصرف کننده ، با کاهش توليد، با اوج قيمت هاي نفتي مواجه شده اند که مستقيم در بخش هاي گوناگون اقتصادي و سطح زندگي شهروندان همچون وضعيت گرمايش منازل و تأمين سوخت براي وسايل نقليه تأثير گذاشته است .
ازآن جاييکه تاکنون مطالعات چنداني با رويکرد حقوقي به پيوند و همگرايي اقليم ، انرژي، غذا و آب انجام نشده است ، اين پژوهش درپي ارائۀ ديدگاهي بديع مبني بر ملاحظۀ همه جانبه اين موارد در تقنين و سياست گذاري است ؛ زيرا بحران هاي مذکور، همچون تغيير اقليم ، نه تنها در محيط زيست ، بلکه در دسترسي به آب شيرين و انرژي مقرون به صرفه نيز تأثير گذاشته است .
با توجه به رويکرد اين پژوهش که مبتني بر همگرايي اقليم ، انرژي، آب و غذا است ، بايستي بيان داشت که گرماي شديد در انرژي نيز تأثيرگذار است ؛ زيرا در حال حاضر تنها راه حلي که در مواجهه با گرماي شديد به ذهن شهروندان متبادر ميشود استفاده از انرژيهايي چون برق براي خنک سازي بخش هاي مسکوني است که هم اکنون بحراني در ايران در ماه هاي گرم سال به شمار ميرود.