چکیده:
گزارشهای سیاحان اروپایی این نکته را آشکار میسازد که در خلال تماسهای دیپلماتیک و روابط تجاری ایران و غرب در عصر صفویه، مراودات فرهنگی و هنری نیز رخ داده که البته دامنه آن گسترده نبوده است. این رفتوآمدها و گزارشهای سفرنامهایِ حاصل از آن، ابعاد گوناگونی از وجوه تمدنی ایران را بازتاب داده و به اروپا شناسانده است؛ چنانکه برخی از وجوه تمدنی اروپا را در مقام مقایسه و تطبیق با ایران بهدست داده است. هدف مقاله، بررسی نمودها و اَشکال تعاملات فرهنگی و هنری میان ایران و اروپا در عصر صفویه به روش توصیفی- تحلیلی است. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که گسترش روابط ایران و اروپا در این دوره، نوعی تعاملات فرهنگی و هنری را نیز بین طرفین دامن زد که موجب آشنایی ایرانیان با برخی از وجوه فرهنگ و هنر اروپایی در حوزه نقاشی، موسیقی و کالاهای گوناگون گردید و تحولاتی را در فرهنگ و هنر ایرانی پدید آورد. اروپائیان نیز در همین حوزهها و در گفتگوهای علمی، ترجمه برخی از آثار ادبی به زبانهای اروپایی، انتقال آثار هنری ایرانی و بازتاب شیوه زندگی و فرهنگ مردم ایران به اروپا، در آشنایی و تعامل غرب با ایران عصر صفویه تلاش داشتهاند.
Reports point out that during diplomatic contacts and trade ties between Iranand the West during the Safavid era, cultural and artistic exchanges have alsooccurred, whose scope though was not vast. These travels and the traveloguereports resulting thereof, have reflected the various dimensions of the Iraniancivilizational aspects and introduced them to the Europeans; as they have alsorevealed some of the civilizational aspects of Europe to Iran for comparision andadaptation sake. The goal of this paper is looking into the manifestations andforms of cultural and artistic interactions between Iran and Europe during theSafavid era, using the descriptive-analytical method. The findings of the researchindicate that the expansion of Iran/Europe ties in this period, also trigerred somesorts of cultural and artistic interaction, leading to Iranians getting familiar withsome of the Europeans cultural and artistic aspects in painting, music, and otherspheres and this made some developments in the Iranian culture and art. TheEuropeans, have also been active in these spheres and in scientific dialogues,translation of some literary works to the European languages, transfering of theIranian artistic works and reflection of the Iranian lifestyle and civilization to theEuropeans.
خلاصه ماشینی:
يافته هاي پژوهش حاکي از آن است که گسترش روابط ايران و اروپـا در اين دوره ، نوعي تعاملات فرهنگي و هنري را نيز بين طرفين دامن زد که موجـب آشـنايي ايرانيان با برخي از وجوه فرهنگ و هنر اروپايي در حوزه نقاشي، موسيقي و کالاهاي گوناگون گرديد و تحولاتي را در فرهنگ و هنر ايراني پديد آورد.
اروپائيان نيز در همين حـوزه هـا و در گفتگوهاي علمي، ترجمه برخي از آثار ادبي به زبان هاي اروپايي، انتقال آثـار هنـري ايرانـي و بازتاب شيوه زندگي و فرهنگ مردم ايران به اروپا، در آشنايي و تعامل غرب بـا ايـران عصـر صفويه تلاش داشته اند.
نمونه هايي از اين فعاليت هـا را مـيتـوان چنـين برشمرد: سفرنامه هايي که در باره ايران نگاشتند؛ تصاويري که از مناظر، شهرها، آثار و بناهـا، چهره هاي شاهان و مردان و زنان ، ابـزار و آلات و ديگـر ديـدنيهـاي ايـران طراحـي کردنـد؛ کتاب هايي که در شرح حال شاهان صفوي و يا وضعيت کشور نوشتند و به زبان هاي مختلـف چاپ شد و در اختيار مردم اروپا قرار گرفت ؛ کتاب هاي تاريخي، علمي و ادبي بزرگـان ايرانـي را که به زبان هاي اروپايي ترجمه کرده و به غربيان شناساندند؛ قاليها، پارچـه هـا، جـواهرات ، مينياتورها، ابزار و ديگر اشيائي که از ايران به اروپا انتقال دادند.
Georg Friedrich Grotefend به واسطه حضور هنرمنـدان و نقاشـيهـاي اروپـايي کـه بـه داخـل کشـور راه مـييافـت ، هنرمندان ايراني اندکاندک و براي نخستين بار از نقاشيهاي اروپايي آگاه شدند و تحت تأثير آن قرار گرفتند که اين دوره يکي از مهم ترين دوره هاي شکوفايي نقاشي ايراني در طول عصر صفوي بود و در زمان سلطنت شاه عباس اول آغاز شـد (بلـو، ١٣٩٣: ٢٧٠).