چکیده:
نگارنده این گفتار را در بارۀ توحید فطری بر مبنای تذکراتی حول محور غیریت، بینونت، برپاداشتگی، قیومیت، معرفت خارج از حدّ تشبیه و تعطیل، و توضیح معنای لفظ جلالۀ الله، سامان میدهد؛ با تأکید بر اینکه این غیریت و بینونت، بر خلاف دیدگاه الهیات بشری واقعی است نه اعتباری. بر این اساس خداوند متعال، توحید فطری را در نهاد همۀ انسانها به ودیعت نهاده است. این مطالب علاوه بر تذکر عقلی با نصوص قرآنی و حدیثی مستند شده است.
خلاصه ماشینی:
دریافت وجدانی غیریت و یکپارچه ننمودن آن ذات بیهمتای واحد با مخلوقات، صفات و اسماء خلقی او و اعتقاد قلبی به عدم تشابه خداوند متعال با مخلوقات و تنزّه ذات او تبارک و تعالی از موصوفیت، رکن و پایه توحید حقیقی است.
در این نوشتار بر مبنای وجدان و یادآوری و تذکرات وحیانی، با تذکر اصل غیریت مخلوقات با خداوند متعال، سخن به آنجا میانجامد که انسانها با معرفت فطری توحیدی افاضهای خداوند متعال، چگونه آن ذات متباین با خود و مخلوقات را به وسیله و از طریق صفات و اسماء تکوینی و لفظی خلقی میخوانند و عبادت میکنند، بطوری که او تبارک و تعالی هرگز موصوف واقع نمیگردد.
لذا واقعیت مخلوقیت تمام موجودات و انسانها یک حقیقت انکار ناپذیر فطری است، بطوری که دریافت وجدانی آن مساوق با معرفت به توحید حقیقی است.
این تبیین علوم بشری وحدت وجود و موجود و تعیّن ذات حق به لباس مخلوقیت توحید ذاتی دقیقا درتقابل، بلکه در مضادّه با حقیقت فطری واقعیت داشتن مخلوقات قرار دارد.
فَمَذْهَبُ الْإِثْبَاتِ بِتَشْبِيهٍ لَا يَجُوزُ، وَ مَذْهَبُ لازم به یادآوری است که معرفت توحیدی خداوند متعال بر اساس همین دریافت فطری، یعنی مخلوقیت خود و تمام مخلوقات و نفی تشبیه ذات خداوند متعال از شئونات خلقی و تنزیه او تبارک و تعالی، استوار است.
(بحار الأنوار، ج3، ص، 304) در این روایت امام رضا(علیهالسلام) در پاسخ یکی از موالیان خود درباره توحید، حقیقت توحید را در اثبات مخلوقات بدون تشبیه آنها به خداوند متعال دانستهاند.