چکیده:
بسیاری از اقتصاددانان، توسعه مالی را دلیل اصلی رشد اقتصادی میدانند. شاهد آنان نیز انقلاب صنعتی در انگلستان است که پس از انقلاب مالی صورت گرفت. یکی از جنبههای صنعتیشدن و توسعة اقتصادی، توسعة سیستمهای مالی بهصورت مجموعهای از نهادها و سازمانهای تخصصی بوده که با انتقال وجوه سروکار داشته و واسطهگری جریانهای پساندازی و سرمایهگذاری را برعهده گرفتهاند. در عین اینکه تمامیکشورها دارای یک چنین سیستم تخصصی میباشند، لیکن بررسی مقایسهای این سیستمها حاکی از وجود تنوع ساختاری قابل ملاحظهای در بین آنها میباشد. مهمترین جنبة این تنوع، در بانک پایه یا بازار پایه بودن این سیستمها میباشد. این تحقیق به ساختار نظام مالی و چگونگی تأثیرگذاری درجة توسعهیافتگی نظام مالی بر رشد اقتصادی کشورهای توسعهیافته و درحال توسعه میپردازد. براساس نتایج حاصل از تحقیق، ساختار نظام مالی در کشورهای توسعهیافته به صورت بازار پایه و در کشورهای درحال توسعه منطبق با رویکرد خدمات مالی مورد تأیید قرار گرفت.
A great number of economists believe that financial development is the main reason of economic growth. Their witness is the industrial revolution which marks a major turning point in human history. One of the aspects of economic growth and being industrialized is the development of financial systems as a group of specialized institutions and organizations dealing with transfer of funds and acting as deposit and investment intermediaries. However, although all countries have established such a specialized system, the comparative study of these systems shows a remarkable diversity in structures. The most important difference is that they are bank-based or market-based. Here, we study the structure of financial systems and the way the degree of development of financial system influences the economic growth of the developed countries as well as the developing one. Results show that the financial system structure in developed countries is market-based while in developing countries it is as what is seen in a financial services approach.
خلاصه ماشینی:
در این تحقیق فرضیه های زیر مورد آزمون قرار می گیرند: - بین ساختار نظام مالی کشورهای توسعه یافته و رشد اقتصادی آنهـا رابطـه معنـی داری وجـود دارد.
بنابراین اثر مثبت توسعه مالی در رشد اقتصادی را بـه وجـود نهادهـای حقـوقی و خـدمات مـالی کـارآ نسبت داده اند که با توجه به مطالب گفته شده ، این دسته از تحقیقات نیز ذیل دسته اول تقسیم بندی فوق قرار می گیرند.
آنچه که در مرحله نخست اهمیت دارد، توانایی نظام مالی بـرای بهبـود فرآیند انتشار اطلاعات و کاهش هزینه معاملات است و اینکه این خدمت توسط بانک ها ارائـه خواهـد شد یا بازار سرمایه اهمیت چندانی ندارد (١٩٩٧,Levine).
به منظور مقایسه سیستم های مالی بازار پایه و بانک پایه مدل زیر مورد استفاده قرار می گیرد: G =aX +bS + u1 G =cX +dF + u2 G = fX +hS + jF + u3 که در آن G رشد درآمد سرانه واقعـی و x مجموعـه ای از متغیرهـای اسـتاندارد رشـد اقتـصادی مثـل موجودی سرمایه می باشد.
Structure- Size که در آن : SS: شاخص ساختارـاندازه ، MTG: ارزش کل بازار سهام به تولید ناخالص داخلی ، Pcb: اعتبارات اعطایی بانکها به بخش خصوصی تقسیم بر ناخالص داخلی ، اگر مقدار این شاخص بزرگتر از یک باشد، نشان می دهد که سیستم مـالی یـک کـشور بـازار پایه است .
Levine (2001c), Financial Structures and Economic Growth: A Cross-Country Comparison of Banks, Markets, and Development, Cambridge, MA: MIT Press.
H. (1998), "Financial Markets and Economic Growth", Journal of Applied Corporate Finance, 11: 8-14.