چکیده:
اگرچه چارچوب والراسی بهعنوان مبنای نظریه خرد اقتصاد نئوکلاسیک در تبیین زیربنای «ارزش اقتصادی»، ترجیحات کنشگران اقتصادی (با ماهیت مقولههای ذهنی) را وارد محاسبات خود میکند، اما چون این ترجیحات را ثابت، رتبهبندیشده و غیرمرتبط با کنش سایر انسانها در نظر میگیرد؛ درنهایت مقادیری از ارزش را به کالاهای مختلف نسبت میدهد که این مقادیر را میتوان ارزش انضمامی و ذاتی کالاها دانست. در این نگاه، پول موجودیتی ثانویه و صرفا شمارندۀ ارزش ذاتی کالاها برداشت شده که بهعنوان یک «واسطه خنثی» مبادله کالاهای واجد ارزشهای ذاتی را تسهیل میکند؛ در مقابل در این پژوهش در راستای ارائه تبیینی بدیل از ارزش و پول، رویکردی جامعهشناسانه مورد استناد قرار میگیرد. سوال مشخص پژوهش حاضر آن است که آیا هر کالا واجد یک ارزش ذاتی و بنیادین یکتا است؟ در راستای پاسخ به این پرسش و با استفاده از روش کتابخانهای و اسنادی، فهمی جامعهشناسانه از انسان اقتصادی ارائه میشود؛ بهگونهای که چنانچه کنش انسان در بستر جامعه تحلیل شود، نتایجی با ماهیتی متفاوت به دست خواهد آمد. نتیجه پژوهش آن است که ارزش، واقعیت عینی مجزا از مبادله و ویژگی ذاتی کالا به شمار نمیرود بلکه ارزش، انگارهای ذهنی و برخاسته از کنش و قضاوت جمعی است و تنها پول است که میتواند ارزشگذاری کالاها را تجسم ملموس دهد و از راه ارجاع به مجموعه قیمتها، مبادلات بازاری را میسّر کند. ویژگی منحصربهفرد پول آن است که به مفهوم ارزش اقتصادی، تجسم فیزیکی میدهد و به دنبال آن، بازارها متولد میشوند. دلالت اصلی پژوهش آن است که برخلاف چارچوب نظری نئوکلاسیک، اینگونه نیست که هر کالا واجد یک ارزش ذاتی و بنیادین یکتا باشد.
Although the Walras's framework, as the basis of the micro theory of neoclassical economics in explaining the basis of "economic value", includes the preferences of economic actors (with the nature of subjective categories) in its calculations, But because it considers these preferences fixed, ranked and unrelated to the actions of other people; inevitably, it assigns some value to different goods, which can be considered as the concrete and inherent value of the goods. In this view, money is taken as a secondary entity and merely a counter of the intrinsic value of goods, which facilitates the exchange of goods with intrinsic values as a "neutral medium". On the contrary, in this research, in order to provide an alternative explanation of value and money, a sociological approach is invoked. The specific question of the current research is whether each product has a unique intrinsic and fundamental value? To answer this question, a sociological understanding of economic man has been presented in such a way that if human action is analyzed in the context of society, inherently different results will be obtained. The result of the research indicated that value is not an objective reality separate from the exchange and an intrinsic property of the commodity, but the value is a mental idea arising from collective action and judgment. It is money that can visualize the valuation of goods and facilitate market exchanges by referring to price sets. The feature of money is that it embodies the concept of economic value and, consequently, markets were born. The main implication: contrary to the neoclassical theoretical framework, The intrinsic and fundamental value of a commodity has no place in alternative theory
خلاصه ماشینی:
ir ) چکیده, , اطلاعات مقاله اگرچه چارچوب والراسی بهعنوان مبنای نظریه خرد اقتصاد نئوکلاسیک در تبیین زیربنای «ارزش اقتصادی»، ترجیحات کنشگران اقتصادی (با ماهیت مقولههای ذهنی) را وارد محاسبات خود میکند، اما چون این ترجیحات را ثابت، رتبهبندیشده و غیرمرتبط با کنش سایر انسانها در نظر میگیرد؛ درنهایت مقادیری از ارزش را به کالاهای مختلف نسبت میدهد که این مقادیر را میتوان ارزشِ انضمامی و ذاتی کالاها دانست.
نکته مهم آنکه هرچند ترجیحات انسانها متفاوت از یکدیگر میباشند و این ترجیحات ماهیتاً امری ذهنی هستند، اما ازآنجاکه سلیقه انسانها بهصورت برونزا تعیین شده (بدینمعنا که هر انسان اقتصادی، پیش از انجام مبادله دقیقاً به ترجیحات خود آگاه است و میتواند مطلوبیت حاصل از مصرف کالاهای مختلف را رتبهبندی کند و نیز تعامل با سایر انسانها در مرحله مبادله، تغییری در ترجیحات وی ایجاد نمیکند)، پس میتوان آنها را بهعنوان مجموعهای از واقعیتهای عینی بررسی کرد (Skidelsky, 2020, pp.
Student of Futures Studies, Faculty of Social Sciences, Imam Khomeini International University, Qazvin, IranAcademic staff member of Cultural History Department, Research Institute of Humanities and Cultural Studies (corresponding author), shahriarshp75@gmail.