چکیده:
در تاریخ اسلام با انحراف خلافت از خاندان وحی، اهل بیتD برای حفظ اسلام و احیای اندیشه ناب تشیع، ناگزیر به رعایت سیاست تقیه شدند؛ این سیاست در صدور احکام شرعی فرعی و فتوا جریان داشت. اگر چه در حالت کلی ائمهD براساس حکم واقعی و بدون تقیه فتوا میدادند، اما در کتب فقهی موارد متعددی از روایات وجود دارد که بر اساس ضوابط فقهی و اصولی به تقیه حمل شده است. به این نوع از تقیه که در مورد احکام شرعی فرعی میباشد «تقیه فقهی» اطلاق میشود. روایات حاکی از تقیه فقهی نیز روایات تقیهای فقهی نامیده میشود. با توجه به کثرت روایات تقیهای فقهی و وجود تعارض بین این روایات، نگارنده در پی پاسخ به این سؤال است که موافقت با مذهب عامه چه تأثیر و جایگاهی در شناسایی روایات تقیه فقهی دارد تا با شناخت آنها فقیه بتواند ضمن حل تعارض بین این روایات، حکم واقعی را ازمنابع روایی استنباط نماید؟ لذا با بررسی متون روایی و مشاهده نمونههای زیادی از روایات تقیهای و با روش توصیفی و تحلیلی به این نتیجه رسیده است که پذیرش تقیه فقهی از اقسام تقیه، اجتنابناپذیر بوده به طوری که این نوع تقیه در تعارض روایات تقیهای مشهود و یکی از شاخصههای مهم و تأثیرگذار در شناسایی روایات تقیه فقهی، موافقت با مذهب عامه میباشد، اگر چه برخی فقیهان مثل صاحب حدائق، برای این شاخصه تأثیر چندانی قائل نیستند.
In the history of Islam, with the deviation of the Caliphate from the family of revelation, the Ahl al-Bayt (PBUH) were forced to follow the policy of Taqiyya in order to preserve Islam and revive the pure Shiite thought. Accordingly, just as they tried to observe the direction of taqiyyah politically and theologically, this issue was also important in issuing fatwas. Although taqiyyah is one of the special conditions which is different according to the requirements of time and place, caliphs, companions, sects and religious sects, and in general, the Imams (pbuh) gave fatwas based on the real rule and without taqiyyah, but there are several cases of narrations in jurisprudential books. Which has been carried to Taqiyyah according to the rules of jurisprudence and principles. And the narrations that indicate jurisprudential taqiyya are called jurisprudential taqiyya narrations. Considering the multiplicity of jurisprudential taqiyya narrations and the existence of conflict between these narrations, the author seeks to answer the question of what is the effect and position of agreeing with the popular religion in identifying the jurisprudential taqiyya narrations so that by recognizing them the jurist can resolve the conflict between these Do narrations deduce the real verdict from narration sources?
خلاصه ماشینی:
با توجه به کثرت روايات تقيه اي فقهي و وجود تعارض بين اين روايات ، نگارنده در پي پاسخ به اين سؤال است که موافقت با مذهب عامه چه تأثير و جايگاهي در شناسايي روايات تقيه فقهي دارد تا با شناخت آن ها فقيه بتواند ضمن حل تعارض بين اين روايات ، حکم واقعي را ازمنابع روايي استنباط نمايد؟ لذا با بررسي متون روايي و مشاهده نمونه هاي زيادي از روايات تقيه اي و با روش توصيفي و تحليلي به اين نتيجه رسيده است که پذيرش تقيه فقهي از اقسام تقيه ، اجتناب ناپذير بوده به ط وري که اين نوع تقيه در تعارض روايات تقيه اي مشهود و يکي از شاخصه هاي مهم و تأثيرگذار در شناسايي روايات تقيه فقهي، موافقت با مذهب عامه ميباشد، اگر چه برخي فقيهان مثل صاحب حدائق ، براي اين شاخصه تأثير چنداني قائل نيستند.
بر اساس مطالب پيش گفته ، پرسش هاي زير پيش ميآيد: ـ تقيه فقهي چيست ؟ ـ آيا در اختلاف و تعارض بين روايات فقهي، تقيه تأثيرگزار است يا نه ؟ ـ در صورت تأثيرپذيري برخي روايات از تقيه و وجود تعارض بين آن ها، موافقت با مذهب عامه چه جايگاهي در حل تعارض اين روايات ايفا مينمايد تا در مقام حل تعارض فقيه بتواند با استدلال بر ادله فقهي، روايت صحيح و حکم واقعي را ١٦٩ دريابد؟ آنچه در مقام فرضيه ميتوان مطرح کرد اين است که تقيه فقهي به تقيه در احکام شرعي فرعي اط لاق شده و تأثير تقيه ، در تعارض بين روايات فقهي، مشهود ميباشد به ط وري که ناگزير از حل اين تعارض به وسيله ملاکهايي همچون موافقت روايات با مذهب عامه ميباشيم .