چکیده:
بیان تجربهای فراتر از تجربۀ معمول حیات، ماهیتی حقیقی، اما تعریفناپذیر به کلام میدهد که انتقالش به مخاطب، تنها با یاریگرفتن از قابلیت دنیای نامتناهی کلمات و ظرفیت نهفته در حلقۀ معنایی تنیده شدۀ اطراف آن، ممکن میگردد و اینگونه کلام تعریفناپذیر در فضای نمادین پرورده میشود و قابلیت بازگویی مییابد. با نگاهی گذرا بر آیین، سنتها و عقاید و ادبیات ملل مختلف، زندگی بشر را سرشار از نماد و نمادگرایی میبینیم؛ از آنجاکه نمیتوان اثر هنری را متمایز از محیط اطراف خویش تصور کرد، لذا کاربرد گستردۀ نماد در ادبیات که تصویرگر جوانب گوناگون زندگی بشر است، دور از ذهن بهنظر نمیآید. در پژوهش حاضر با نگاهی به اشعار فریدون توللی در مجموعۀ نافه از دریچۀ نمادپردازی، ضمن بیان کارکردهای نماد و کلام نمادین، سعی بر این است که با وجود اذعان شاعر بر بهکار نبستن نماد در اشعارش و تصریح جمعی از پژوهشگران به نمادگریزی در اشعار او، نشانههای بارز نمادپردازی در کلام وی آشکار گردد و با برجستهکردن کاربردهای نمادین، افقهای روشنی پیش روی مخاطبان و علاقهمندان به ادبیات، بهویژه اشعار وی قرار گیرد، از این رو، در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، افزون بر بیان این نکته که توللی علاوه بر مسایل سیاسی- اجتماعی، در بیان مفاهیم تغزلی نیز از نماد بهره گرفته است، به تشریح این مسئله پرداختهایم که گرایش به کاربرد نماد در آثار ادبی همواره از جنبۀ خودآگاه ذهن سرچشمه نمیگیرد و نگارنده پیوسته آگاهانه درصدد کاربرد نماد برنمیآید که بهقطع بتواند از کاربردش مانع شود؛ لذا توللی و آثارش نیز از این امر مستثنا نیستند؛ چنانکه نگاهی به نمادهای این مجموعه بهروشنی بیانگر این موضوع است؛ بهویژه نمادهای شخصی و خصوصی که تنها به خود شاعر اختصاص دارد و ساخته و پرداختۀ ذهن او و در عین حال بازگوکنندۀ افکار و اندیشههای نابی که ناخواسته شکل نمادین به خود گرفته است.
The expression of an experience beyond the ordinary experience of life gives the writing a real but indefinable nature, which can be conveyed to the audience only with the help of the infinite world of words and the capacity contained in the semantic circle woven around it and such indefinable words are nurtured in the symbolic space and become expressive. With a brief look at the religions, traditions, beliefs, and literature of different nations, we see human life full of symbols and symbolism; since the work of art can’t be imagined separately from its surroundings, the widespread use of the symbol in literature, which depicts various aspects of human life, does not seem far-fetched. Although Tavallali and some scholars strongly believe that symbols are not used in his poems, the present study, by expressing the functions of symbol and symbolic words and through the lens of symbolism reveals how he makes use of symbols in his poems in the collection titled Nafeh. The current research discloses the clear signs of symbolism in Tavallali´s poems by highlighting symbolic uses. In so doing, this study opens new and ignored horizons for those readers interested in his poems. The approach applied in the present research is descriptive-analytical emphasizing the socio-political issues as well. Accordingly, the study uncovers that Tavallali has used symbols in expressing lyrical concepts. As a result, the researchers believe that the decision to use symbols in the literary texts by the authors is not always made consciously. In other words, using symbols by the authors is inevitable. Thus, Tavallali and his works are no exception, and this is confirmed when the readers have a look at his poems, especially, the personal and private symbols which exclusively belong to the poet and his mind, and at the same time express his pure thoughts and ideas that have unintentionally taken on symbolic forms
خلاصه ماشینی:
در پژوهش حاضر با نگاهي به اشعار فريدون توللي در مجموعۀ نافه از دريچۀ نمادپردازي، ضمن بيان کارکردهاي نماد و کلام نمادين ، سعي بر اين است که با وجود اذعان شاعر بر به کار نبستن نماد در اشعارش و تصريح جمعي از پژوهشگران به نمادگريزي در اشعار او، نشانه هاي بارز نمادپردازي در کلام وي آشکار گردد و با برجسته کردن کاربردهاي نمادين ، افق هاي روشني پيش روي مخاطبان و علاقه مندان به ادبيات ، به ويژه اشعار وي قرار گيرد، از اين رو، در اين پژوهش با روش توصيفي- تحليلي، افزون بر بيان اين نکته که توللي علاوه بر مسايل سياسي- اجتماعي، در بيان مفاهيم تغزلي نيز از نماد بهره گرفته است ، به تشريح اين مسئله پرداخته ايم که گرايش به کاربرد نماد در آثار ادبي همواره از جنبۀ خودآگاه ذهن سرچشمه نميگيرد و نگارنده پيوسته آگاهانه درصدد کاربرد نماد برنميآيد که به قطع بتواند از کاربردش مانع شود؛ لذا توللي و آثارش نيز از اين امر مستثنا نيستند؛ چنان که نگاهي به نمادهاي اين مجموعه به روشني بيانگر اين موضوع است ؛ به ويژه نمادهاي شخصي و خصوصي که تنها به خود شاعر اختصاص دارد و ساخته و پرداختۀ ذهن او و در عين حال بازگوکنندٔە افکار و انديشه هاي نابي که ناخواسته شکل نمادين به خود گرفته است .