چکیده:
نظر به این که خلاقیت در سازمانها هنوز نهادینه نشده و برای آن نیز تقاضای موثری وجود ندارد و از طرفی تغییرات و تحولات فزاینده محیطی، برای ادامه حیات سازمانها راهی به جزء خلاقیت باقی نگذاشته است لذا شناخت و به کارگیری صحیح خلاقیت از اهمیت به سزایی برخوردار بوده و برای ارتقاء سطح آگاهی افراد از خلاقیت، سنجش و اندازهگیری آن موجب توسعه و بهبود استفاده از خلاقیت خواهد گردید. خلاقیت عبارت است از توانایی بررسی یک مسئله از زوایای دید متفاوت و جدید. میتواند دانش ما را درباره یک موضوع در هم بریزد و از نو سازماندهی کند تا بینش جدید درباره ماهیت آن موضوع به دست آوریم. سنجش خلاقیت و اطمینان از به کارگیری صحیح آن، علاوه بر تامین نیازهای درونی، موجب توانمندی، بهره وری و استفاده بهینه از امکانات و منابع میگردد. با شناخت عوامل و موانع موثر در خلاقیت و سنجش خلاقیت منابع انسانی، میتوان توانمندیها و استعدادهای هر یک از افراد سازمان را کشف نمود سپس با برنامهریزی و هدایت، آن را در جهت تحقق اهداف سازمانی توسعه و پرورش داد.
بدین منظور در جهت دستیابی به خلاقیت، تفکر خلاق، همگرا و واگرا و موانع موثر در خلاقیت و مولفههای سنجش خلاقیت که ابعاد محتوایی و فرایندی است، در این مقاله با استفاده از روش توصیفی، شناسایی شد. لازم به ذکر است که با توجه به نارسایی روشهای سنجش خلاقیت موجود، موضوع تحقیق بر اساس ادبیات خلاقیت مورد مطالعه قرار است.
خلاصه ماشینی:
خلاقيت ، سنجش و راه هاي پرورش آن فاطمه خاني نوبندگاني کارشناسي ارشد جامعه شناسي دانشگاه پيام نور مرکز تهران غرب ، ايران کارشناس پژوهش و تحقيقات چکيده نظر به اين که خلاقيت در سازمان ها هنوز نهادينه نشده و براي آن نيز تقاضاي مؤثري وجود ندارد و از طرفي تغييرات و تحولات فزاينده محيطي، براي ادامه حيات سازمان ها راهي به جزء خلاقيت باقي نگذاشته است لذا شناخت و به کارگيري صحيح خلاقيت از اهميت به سزايي برخوردار بوده و براي ارتقاء سطح آگاهي افراد از خلاقيت ، سنجش و اندازه گيري آن موجب توسعه و بهبود استفاده از خلاقيت خواهد گرديد.
بر مبناي پژوهش مرتبط به اصل تنزل و فرضيه بيش توجيهي و نظريه هاي ارائه شده توسط نظريه پردازان اوليه در خلاقيت که معتقد بودند افراد خلاق کمتر انطباق پذيرند و بر اساس نيروها و فشارهاي محيط بيرون براي انطباق و سازگاري رفتار نميکنند و همچنين بر مبناي پژوهش هاي انجام شده در فرآيند حل مسأله که نشان دادند پاداش بر اساس نوع تکليف ، اثرهاي متفاوتي بر عملکرد دارد چنانچه در تکاليفي از نوع محاسباتي که تنها يک راه حل مشخص دارند، انگيزش بيروني باعث افزايش عملکرد ميگردد و در تکاليف اکتشافي که راه حل هاي متعدد دارد، انگيزش بيروني موجب کاهش عملکرد ميشود (کراچفيلد٢ ، ١٩٨٧: ١٢٠ ؛ مکگرا،٣ ١٩٦٢: ٤٧٩ ؛ نقل از البرزي، ١٣٥:١٣٨٦).