چکیده:
یکی از واژگانی که در دو قرن اخیر در مباحث دین شناسی مغرب زمین بسیار مورد توجه قرار گرفته و از آن تفاسیر گوناگونی ارائه شده است "تجربه دینی" میباشد که آگاهی بیواسطه از مقام الوهیت است. سوال اساسی این پژوهش این است که این واژه چه نسبتی با واژگان به کار رفته در معارف اسلامی از جمله "فطرت" دارد. برای روشن شدن این رابطه به بررسی تطبیقی آراء یکی از متکلمان غربی، رودلف اتو و فیلسوف شهیر، علامه طباطبایی پرداختهایم. مشترکات زیادی از قبیل: مستقیم و شهودی بودن تجربه دینی، احساس وابستگی، احساس خوف دینی و شوق به خدا و همچنین تفاوتهایی بین آراء آنها دیده میشود. دستاورد این پژوهش که با رویکردی توصیفی انجام شده، این است که از دیدگاه این دو اندیشمند، ساختار وجودی انسان خداگرا و خداشناس است و این بینش و گرایش در همه انسانها دیده میشود چه آن را تجربه دینی بنامیم یا فطرت.
خلاصه ماشینی:
در اين نوشتار برآنيم که تجربۀ ديني از نظر اتو با کدام ساحت از حقايق ديني در ديدگاه علامۀ طباطبايي قرابت دارد؟ نخسـت به اختصار در بارٔە تجربۀ ديني، مفهوم و چيستي آن بحث خواهيم کرد، سپس با طرح نظريۀ فطرت و تبيين ايمان و آثـار آن در فرهنگ اسلامي و از منظر علامۀ طباطبايي، به داوري دربارٔە انديشه هاي اين دو متفکر خواهيم نشست ؛ ضمن ايـن کـه مسـأله فوق تاکنون مورد بررسي قرار نگرفته است .
درست به همـين علـت اسـت کـه اتـو در مفهوم امر قدسي دربارٔە حال و احساس مينوي که نوعي تجربۀ ديني است ، سخن ميگويد و تلاش ميکند خودآگاهي خواننده را با اين احساس خاص که در اعماق وجود او نهفته است و گاه سر بر ميآورد و در برخي انسان هـا بـه اوج شـکوفايي خـود ميرسد، برانگيزاند؛ چون تجربه اي ديني که در اعماق جان احساس ميشود(Otto،١٩٧٦).
٢. اتو همچنين برترين شکل تجربۀ ديني را اتحاد مطلق با خدا مي داند، تجربه اي که در آن فرد در خدا فاني شده ، با او يکـي مي شود؛ اين حقيقت با مفهوم آيۀ شريفۀ " انا لله و انا اليه راجعون " و وابستگي و عين الـربط بـودن موجـودات و انسـان بـه خداوند در فلسفۀ اسلامي و در ديدگاه علامۀ طباطبايي، مطابقت دارد(طباطبايي، بي تا، نهايه ؛ طباطبايي، بي تا، اصول فلسفه ).
چنان که مشهود است ، اعتقاد اتو به اين که معرفت و تعليم ديني در ژرفاي ناپيداي روح نهفته است ، نيـز بـا نظريـۀ فطـرت در فرهنگ قرآن و ديدگاه علامه طباطبايي مطابقت دارد(همان ).